معرفی کتاب یک مرد اثر اوریانا فالاچی مترجم پیروز ملکی

یک مرد

یک مرد

اوریانا فالاچی و 1 نفر دیگر
3.3
11 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

26

خواهم خواند

4

شابک
0000000040615
تعداد صفحات
518
تاریخ انتشار
1359/1/2

توضیحات

یادداشت‌ها

پریسا

پریسا

18 ساعت پیش

          یک مرد رو که شروع کردم، راستش اولش خیلی خسته‌کننده بود.
کتاب کند پیش میرفت و حرف‌هاش سنگین بود. احساس می‌کردم دارم تو یه دنیای تاریک قدم میزنم و هیچ چیز عجله‌ای برای جلو رفتن نداره.
اما یه چیزی تو این کندی بود که نمی‌ذاشت کتاب رو بذارم کنار. همونطور که داستان پیش میرفت، یه مرد رو دیدم که همه‌ی وجودش رو برای آرمانش گذاشته بود.
نه فقط برای زندگی خودش، نه فقط برای آینده‌اش. بلکه برای یه ایده، یه اعتقاد که تو وجودش ریشه دوانده بود و هیچ چیزی نمی‌تونست اون رو ازش جدا کنه.

و در کنار این جنگیدن برای آرمان، یه عشق بود.
عشقی که شاید بیشتر از هر چیزی در این دنیا برای این مرد معنا داشت. عشقی که در دل اون درد و رنج زندگی می‌جنگید و زنده می‌موند.
این عشق هیچ وقت ساده و راحت نبود؛ همیشه با جنگ و با فداکاری همراه بود. ولی به همون اندازه که این عشق تلخ و دشوار بود، به همون اندازه هم قوی و حقیقی بود.

حالا که تمامش کردم، فهمیدم که این کتاب، قصه‌ی یک مرد نیست.
قصه‌ی جنگیدن برای چیزی بزرگتر از خودت بود.
قصه‌ی اینکه چطور میشه در دنیای پر از درد و ظلم، هنوز هم به چیزی که دوست داری ایمان داشته باشی، حتی اگه اون چیز عشق یا آرمانت باشه.
یک مرد، شاید خسته‌کننده و کند شروع بشه، اما وقتی به تهش می‌رسی، دیگه نمی‌تونی فراموشش کنی. یه داستان از جنگیدن، از ایستادن، و از عشقی که همیشه پا برجا می‌مونه، حتی وسط همه‌ی این دردها.

        

3

          - یغما گلرویی این کتاب را به شیوه ای متفاوت و کاملا محاوره ای ترجمه کرده است تا برای تمام افراد، ساده و قابل فهم باشد. اما خو گرفتن با این نثر محاوره ای و  صفحات پر از اعراب، در ابتدا کار سختی بود. کل محتوای داستان را دوست داشتم. بعضی بخش ها، مخصوصا بخش های مربوط به سال های زندانی بودن آلکوس و شکنجه هایش به قدری قشنگ توصیف شده بود که علاوه بر تصور کردن مکان، درد هر شکنجه را هم می شد حس کرد.

- همیشه هر وقت به جنگ فکر می کردم سوالی که ناخودآگاه در ادامه در ذهنم ظاهر می شد این بود که چگونه افرادی که در دل جنگ و مبارزات زندگی می کنند می توانند به ازدواج و عشق فکر کنند؟ و این کتاب پاسخ های جالبی به این سوال داد. 

- تنها باری که از کشته شدن یک سوسک ناراحت شدم به حدی که اشک در چشمانم حلقه زد در طی روند این کتاب بود.

- خواندن این کتاب خیلی طول کشید که نمیدانم به خاطر طولانی بودن و جزئیات بیش از حد و گه گاه کسل کننده ی وصف شده بود یا انتخاب نادرست آن برای مطالعه در روزهای به شدت شلوغ. 

 - چهره ی مردی که پس از اتمام کتاب در ذهن من نقش بست کاملا با "یک مرد" روی جلد متفاوت بود.


        

0