سه... دو... یک... شادی!

سه... دو... یک... شادی!

سه... دو... یک... شادی!

سیدعلی شجاعی و 2 نفر دیگر
3.7
7 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

12

خواهم خواند

1

شابک
9786222088101
تعداد صفحات
30
تاریخ انتشار
1400/4/5

توضیحات

        سید علی شجاعی این بار سه گانه «زیست اخلاق مدار» را برای کودک تالیف کرده است. این مجموعه تلاش دارد سه محور اساسی اخلاقی را برای مخاطب کودک و نوجوان تبیین کند. این کتاب گانه سوم از این سه گانه است، که اخلاق پسندیده، دیدن داشته ها و لذت بردن از آ ها و توانایی شادی با هر چه هست را مضمون قصه قرار داده است.
.
.
از تعجب خشکمان زد. نه زمین چمنی بود و نه ده تا دوچرخه و نه هیچ چیز دیگری. آنها هم مثل ما فقط یک توپ داشتند و سه تا دوچرخه و دو تا مداد رنگی و چندتا عروسک؛ همین.
      

لیست‌های مرتبط به سه... دو... یک... شادی!

باغبان خاک دیگریاین من های بازیگوشسه... دو... یک... شادی!

سه‌گانه زیست اخلاق‌مدار

3 کتاب

🎈بسم ربّی🎈 . سه‌گانه زیست اخلاق‌مدار، نوشته #سیدعلی_شجاعی 🥰 . ۱. #باغبان_خاک_دیگری 🌱: گروه سنی ب و ج. تصویرگر: فرهاد جمشیدی گرافیست: نرگس زیّانی . "صبرنکردن، مثل آن است که باغبان خاک دیگری باشی" بچه‌ها چند تا دانه گندم دارند که کاشتند تووی گلدان؛ اما می‌خواهند زودی سر از خاک دربیاورند و خوشه کنند. از خورشید خانم می‌خواهند بیشتر بتابد، از باران می‌خواهند بیشتر ببارد و... ولی کم‌کم متوجه می‌شوند که راه‌حلش این‌ها نیست؛ پس باید چه کنند؟! . ۲. #این_من‌های_بازیگوش 🧩: گروه سنی ب و ج. تصویرگر: یگانه یعقوب‌نژاد گرافیست: نرگس زیّانی . "وقتی "من‌‌ها" کنار بروند و جایش را "ما‌" و خرد جمعی پر کند..." طوفان، بزرگ‌ترین درخت شهر را درست وسط مهم‌ترین خیابان در مرکز شهر، انداخته است و بوق‌های ممتد و بی‌فایده ماشین‌ها، در شهر پیچیده. مردم پیاده که می‌شوند، یکی با درخت عکس می‌گیرد و آن‌یکی، به دیدن لانه پرنده می‌ایستد و دیگری کرم برای طعمه ماهیگیری جمع می‌کند و... اما کسی هست که یادش بیاید این "من‌ها" به راه‌حل نمی‌رسد؟ . ۳. #سه_دو_یک_شادی! 🪇: گروه سنی ب. تصویرگر: نرگس طهماسبی گرافیست: نرگس زیّانی . "مشکل از داشته‌ها نیست، از دید ما نسبت به داشته‌های‌مان و چگونه استفاده‌کردن از آنهاست..." بچه‌ها دور یکدیگر جمع شده‌اند تا با هم‌فکری هم بازی کنند و آخرین عصر تابستانی‌شان را خوش بگذرانند. ولی به هرچه فکر می‌کنند و هر نوع بازی که به ذهن‌شان می‌رسد، همانی نیست که به دل‌شان بنشیند. خیال می‌کنند با اسباب‌بازی‌هایی که دارند، نمی‌شود خوش گذراند. تا وقتی که صدای جیغ و فریاد بازی و خوشحالی بچه‌های محله کناری، به گوش‌شان می‌رسد...

18

یادداشت‌ها