معرفی کتاب ستیز با خویشتن و جهان اثر یوسفعلی میرشکاک ستیز با خویشتن و جهان یوسفعلی میرشکاک و 1 نفر دیگر 3.3 3 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 3 خواهم خواند 1 ناشر موسسه انتشارات کتاب نشر شابک 9786009286713 تعداد صفحات 194 تاریخ انتشار 1391/11/8 توضیحات کتاب ستیز با خویشتن و جهان، نویسنده یوسفعلی میرشکاک. یادداشتها محبوبترین جدیدترین محمدرضا ایمانی 1401/3/14 میشه گفت ارزش ادبی کتاب به مراتب بیشتر از ارزش محتواییشه از محتوای کتاب خود میرشکاک هم گذر کرده ولی اگه میخواید حال و هوای دعواهای روشنفکری اون زمان رو بدونید کتاب خوبیه 0 4 محمدامین اکبری 1403/6/5 به نام او خاطرم هست که دو سه سال پیش به استاد میرشکاک گفتم که میخواهم در مورد دزدیبودن آرا و نظرات مکتوب یکی از شاعران زن شناختهشده، یادداشتی بنویسم. ایشان اصلا بدون اینکه بخواهند بدانند که اصل قضیه چیست به بنده گفتند: «امین ننویس برای خودت دشمن نتراش». این حرف از جانب کسی بود که مقالات و نوشتههای بسیاری در ستیزه با اهالی قلم چه روشنفکر و چه غیرروشنفکر نوشته بود. این محافظهکاریها شاید از عوارض بالا رفتن سن و پختگی ملازم با آن باشد شاید هم ناشی از خستگی و نقشبرآب دیدن بخشی از آرمانهایی که او سالها از جان و دل برای آن مبارزه میکرد. شاید هم هیچکدام شاید میرشکاک زین همرهان سستعناصر دلش گرفته است. هرچه باشد یادداشتها، مقالهها و شعرهای میرشکاک پیش روی ماست و تلاشهای مخالفان او چه از جبهه روشنفکرها چه خودیهای زیرآبزن کماثر بوده. آنها میخواستند با عدم ذکر از او و هرکه مخالفشان بود آنها را به فراموشی بسپارند ولی حداقل در مورد میرشکاک جواب نداد البته اگر این سکوت مرگبار نبود و خود میرشکاک هم اندکی سنجیده عمل میکرد او و آثارش بیش از پیش مخاطب داشت، بگذریم، بههررو هنوز هم حرفهای میرشکاک مشتری دارد يکیاش هم همین بنده کمترین. این روزها کتابی از او را به پایان بردم که متعلق به اواخر دهه شصت است و مقالات او در این دهه را شامل میشود؛ کتاب «ستیز با خویشتن و جهان» با مقالاتی معروف چون: «سخنی چند با پیر سلطنتآباد»، «ستیز با خویشتن و جهان»، «فراتررفتن از خویش» و «انسان سوم نامحمود و امت واحده». میرشکاک در این مجموعه مقاله همانطور که از نام و مقدمه اثر برمیآید در حال ستیز با افرادی است که درصدد نفی و انکار او و آرمانهایش هستند یا حداقل او اینگونه تشخیص میدهد. افرادی که شاعران و نویسندگان بنام آن روزگارند؛ احمد شاملو، محمود دولتآبادی، مهدی اخوانثالث و هوشنگ گلشیری. و دیگرانی که امروز برای مخاطب فرهنگ و ادبیات چندان شناخته شده نیستند. البته ستیزه او فقط جنبه اعتقادی و سیاسی ندارد بلکه هرجا می بیند جماعت روشنفکر مظلومکشی میکنند صدایش درمیآید. سه یا چهار یادداشت در دفاع از آلاحمد، شهریار و علی معلم است. کتاب زبانی صریح و در بسیاری موارد موهن دارد او بیپروا به افرادی که در بالا ذکر شد میتازد و آنها را تحقیر میکند و الحق و الانصاف در این زمینه موفق عمل میکند چون هم دانشش را دارد و هم زبانی پخته و پرداخته. او به تاسی از مراد خود جلال آلاحمد همه را از دم شمشیر خود میگذراند، البته باید گفت چه در حوزه ادبیات و چه در حوزه فلسفه هم دانشش از جلال بیشتر است و هم زبان پاکیزهتر و کمغلطتری دارد. ولی من مطمئنم اگر امروز روز بود با توجه به آنچه در این سالها نوشته، او انصاف بیشتری را در حق این افراد به خرج میداد هرچند اصل حرفش درست است و بعید می دانم با تمام شیداییها و تناقضگوییهایی که ما از میرشکاک سراغ داریم او از موضع اصلیاش کوتاه آمده باشد. پس کوتاه اینکه ما با خواندن این کتاب نباید از دست میرشکاک ناراحت بشویم و برخی آرای صریح و بعضا جزماندیشانهاش را علم کنیم و بهکل نگاهش را مردود بدانیم بلکه باید کتاب را در همان فضای ملتهب دهه ۶۰ ببینیم و به نویسنده جوانش حق بدهیم که صدایش را برای عدهای بالا ببرد. نکته بعد اینکه میرشکاک در میان نسل خود یگانه است، این را بدون هیچگونه شیفتگی نسبت به او میگویم. میرشکاک هم ذوق دارد و هم دانش و هم شجاعت چیزی که در بسیاری از همعنانهایش کم و بیش وجود نداشت. ما کسی را در بین آنها نمیبینیم که این هر سه را داشته باشد پس به همین خاطر است که او یک تنه در برابر روشنفکران (البته شبهروشنفکران عبارت دقیقتری است) میایستد، فحش می دهد و فحش میخورد. منتها خواندن نوشتههای او و جلال تاثیر مخربی بر بسیاری از افرادِ مثلا متفکر جبهه فرهنگی انقلاب گذاشت. کسانی که نه ذوق آنها را داشتند و نه دانششان را فقط گفتند وقتی جلال و یوسفعلی یا حتی شهید آوینی میتوانند فحش بدهند چرا ما ندهیم. به قول میرزابابا صائب تبریزی: سر بیمغز ز عمامه نگردد پرمغز این نه عیبیست که پوشیده به سرپوش شود. بعد از تحریر: نسخه چاپی این کتاب در بازار موجود نیست اگر دوست داشتید در خصوصی تلگرام به من پیام بدهید تا نسخه الکترونیکی را برایتان بفرستم. 0 7 مبینا گلصفتان 1404/4/30 تاریخ ادبیات فراتر از چیزیست که در کلاسهای درس تحت این عنوان به خوردمان میدادند و میدهند! تاریخ ادبیات را نمیتوان از وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن ادیب جدا کرد. نمیتوان از ارتباط و اتفاقاتی که بین اعضای جامعهی ادبی آن روزگار جریان دارد جدا کرد اما آنچه که به ما میگویند جز تاریخ تولد و فوت و تعدادی از آثار چیز دیگری نیست. حیف و صد حیف! اما میشود جست! میشود نامهها، مقالهها، مجلهها و روزنامهها را جورید و تاریخ را دید. خوشبختانه در عصر کاغذ خیلی از اتفاقها مکتوب شده و از زمان فقط غباری روی آن را گرفته است که با یک فوت میرود. خوبی آن عصر این بوده که اگر مسئلهای بوده با نامه و مقاله نوشتنها در مجلات ادبی بیان میشده و به عبارتی دعواها و بحثها و ارتباطات خیلی شفافتر از این عصر مثلا ارتباطات بوده است. کتاب حاضر شامل مقالاتیست از استاد یوسفعلی میرشکاک. کسی که اگر در فضای ادبیات نفس کشیده باشید و استادهای درست و حسابی آن را شناخته باشید نامش برایتان غریب نخواهد بود. مقالات توضیحی و و اینها نیستند. اکثرا جوابیههایی بر مصاحبهها یا دیگر مقالات منتشرشده در آن روزگار اند. مقالهها علاوهبر این که منعکسکننده تفکر نویسنده و فضای ادبی آن روزگار است، به نظر من ارزش ادبی قابل توجهی دارند و لحن کوبنده و استفادهی هوشمندانه از لغات و اصطلاحات در آنها شیرین و گیراست. اسامی زیادی از اساتید و اهالی ادبیات در مقالات مطرح میشود و شنیدن درباره آنها از زبان ایشان لطف دیگری دارد. باری؛ کتاب برای اهالی ادبیات و آشنایان با استاد میرشکاک جذاب خواهد بود و فکر نمیکنم مخاطبین ادبیات از آن لذتی ببرند. (یک سری کتابها را باید تحت عنوان "برای طرفداران" نامگذاری کرد. این هم از همین دسته است و برای طرفداران استاد میرشکاک.) البته اگر طرفدار پروپاقرص شاملو و اعوان و انصارش هم باشید لذتی نخواهید برد 0 0