پسری که با پیراناها شنا کرد!

پسری که با پیراناها شنا کرد!

پسری که با پیراناها شنا کرد!

دیوید آلموند و 3 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

5

ماهی! ماهی! ماهی! ماهی!ماهی! ماهی! ماهی! ماهی!ماهی توی این قوطی و ماهی توی آن قوطی!«استنلی پاتز» روزگار خوشی دارد تا اینکه کارخانه ی کشتی سازی تعطیل میشود. عمویش میزند توی کار تولید کنسرو ماهی! و آن وقت بومب! همه آن قدر غرق کار میشوند که زندگی در خانه پلاک 69 خیابان فیش کوئی نابود میشود! شبی استنلی خانه را ترک میکند. میرود و توی سیرک کار میکند. بعد با داستایفسکی و نیتاشا به سفر میرود.همان طور که استنلی سفر میکند و از زندگی قبلی اش دور و دورتر میشود، بیا ما برویم بالا و بالاتر تا کنار ماه و ستاره ها. از آن جا لحظه ای را تماشا کنیم که او با «پانچو پیرلی» افسانه ای ملاقات میکند. پانچو، همان مردی که با پیراناها، یعنی خطرناک ترین ماهی های دنیا، شنا میکند. پانچو از استنلی میخواهد با پیراهانا شنا کند. آیا استنلی توی آکواریوم و پیراهانا شیرجه میزند؟ آیا آن ثدر شجاع هست که بپرد توی آب و برود دنبال سرنوشتش؟