معرفی کتاب لاموزیکا دومین اثر مارگریت دوراس مترجم تینوش نظم جو

لاموزیکا دومین

لاموزیکا دومین

مارگریت دوراس و 1 نفر دیگر
3.5
8 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

12

خواهم خواند

7

ناشر
نشر نی
شابک
9789643127695
تعداد صفحات
112
تاریخ انتشار
1398/2/30

توضیحات

        دقیقاً بیست سال از «لاموزیکا» تا «لاموزیکا دومین» می گذرد، و کمابیش من در طول این سال ها این پرده? دوم را می طلبیدم. بیست سال است که من صداهای شکسته? این پرده? دوم را می شنوم? صداهایی شکست خورده از خستگی این شب بی خوابی. زن و مردی که همچنان وحشت زده در این جوانی عشق نخستین باقی می مانند.
و گاه نویسنده سرانجام چیزی می نویسد.

زن   اون دوره از زندگی مون بیشتر اوقات تو فکر مرگ بودم. از اون موقع فکر مردن توی من جا گرفت. (مکث.) پاریس توی هتل نشسته بودم و داشتم فکر می کردم چه جوری می تونم این رو ازت بخوام... چه جوری می تونم باهات صحبت کنم. اون مرد وارد هتل شد. یادم نیست اون قبلش پشت بار نشسته بود یا نه? ولی فکر نمی کنم. خیلی زود اومد پیش من? باهام حرف زد? خیلی زود. سر میزم نشست.
خیلی زود خیلی دیر شده بود.
      

لیست‌های مرتبط به لاموزیکا دومین

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

55

سامان

سامان

دیروز

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          زوجی که تصمیم به جدایی گرفتند و در لابی هتل با هم ملاقاتی دارند و در اون ملاقات به مرور گذشتشون می‌پردازند. در خلال این مرور غم،حسرت،سنگینی باری از گذشته، خشم از بین حرفهای رد و بدل شده به وضوح حس میشه.دیالوگهایی که ساده‌اند ولی در عین سادگی به دلیل واقعی بودن قابل پذیرش هستند.میشه درکشون کرد،میشه حسشون کرد. نویسنده چیزی رو بین این زوج تصنعی درست نکرده و حرفهایی که به همدیگه می‌زنند کاملا برآمده از موقعیتی هستند که دو طرف در حال گذرانش هستند. این ترکیب حسهای گوناگون در خلال گپ و گفت غم‌آلود این زوج خیلی خوب و منطقی بود. این نمایشنامه برشی از زندگی زوجی بود که به آخر خط رسیده بودند.ما می‌فهمیم در خلال صحبتها که چرا به این تصمیم رسیدند. من هم تصمیم این زوج به جدایی رو درک میکردم و هم این غم و خشمی که داشتند و البته من هم حسرت خوردم که چرا یک سری پرسشها و حرفها در زمان خودش زده نشد و چرا مراقبت هایی انجام نشد که سرانجام رابطه به اینجا نرسه.تمنا و دست و پا زدن مرد در آخر کار،مثل تلاش کسی بود که  قصد داره به ریسمانی هر طور شده چنگ بزنه،غافل از اینکه اون ریسمان،سرابی بیش نیست ...اگر تجربه جدایی دارید، احتمالا این نمایشنامه میتونه شما رو اذیت کنه...
        

39