معرفی کتاب قانون شفا اثر کاترین پاندر مترجم گیتی خوشدل کتابعمومینمایشنامه قانون شفا کاترین پاندر و 1 نفر دیگر 4.2 15 نفر | 5 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 16 خواهم خواند 10 ناشر روشنگران و مطالعات زنان شابک 9789646751606 تعداد صفحات 176 تاریخ انتشار 1399/4/2 نسخههای دیگر نشر روشنگران و مطالعات زنان نشر نشر نشانه نشر روشنگران و مطالعات زنان توضیحات کتاب قانون شفا، نویسنده کاترین پاندر. یادداشتها محبوبترین جدیدترین محمدقائم خانی 1402/3/2 . من کجا هستم؟، حقیقت من کجاست؟، شما من را از من گرفتید و خیالات خود را به من چسباندید. شما با من چه کردید؟ این سخنانی است که بیضایی در این نمایشنامه، از زبان علی ابن ابی طالب (ع) بیان می کند. این نمایشنامه میخواهد تصویری مدرن از امیرالمونین بسازد، که من دشمنش هستم. این نمایشنامه چنان شب وحشتناکی را با ماجرای قتلهای زنجیرهای در هم آمیخته که از هر نظر، به زعم من البته، بیربط هستند. کاری ایدئولوژیک کرده بیضایی. این نمایشنامه قصد تصفیه حساب دارد و این کار را زیرکانه انجام میدهد، که به نظرم ارزش هنری کار را کم میکند. اما همه اینها دلیل نمیشود که اهمیت این اثر هنری را درنیابیم. اثری که به مسأله بنیادین «اختفاء» میپردازد. آیا ما میتوانیم، فرای مقصود سیاسی متن از اختفاء، به کنه خودِ مسأله پی ببریم؟ که بین ما در این سوی تاریخ، و امیرالمونین (ع) در آن سوی تاریخ و اسطوره، فاصلهای بزرگ افتاده است؟ علی (ع) پوشیده است. در سایه است نه نور. اصلاً میتواند زیر نور قرار بگیرد؟ چطور از سایه بیرون خواهد آمد؟ نقش ما این وسط چیست؟ این سوالات، در مرکز زندگی امروز ما قرار دارند. این نمایشنامه از رابطه امر قدسی و تاریخ، معرفت و سیاست می پرسد. نباید ازا ین سوالها فرار کنیم. حیات ما در گرو روبهرو شدن با این پرسشهاست. به ملاقات اثر هنری برویم. حتی در پس زاویه انتقادی آن، نبض زمانه ما با قدرت میزند. 0 0 محمدحسین راه نورد 1404/4/4 بینظیر بود. دیالوگها شاهکار... واقعا شاهکار... داستان درباره افرادی بود که تصمیم گرفتن مجلس ضربت خوردن علی(ع) رو اجرا کنند ولی به مشکلاتی برخورد میکنند. کتاب رویکرد اجتماعی، اخلاقی، مذهبی داره. نویسنده کتب تاریخی شیعه و سنی رو خوب خونده و تونسته یه برداشت جالب و جذاب دراینباره داشته باشه. نمایشنامه بینظیری بود و انقدر حجم خوبی دارن نمایشنامهها، تو یه نشست میشه خوندشون صرفا نمیدونم چرا گذاشت و گذوشت نوشته بودهن و تکرار میشد رو متن. کاش چاپ بعدی اصلاح بشه. 0 0 مینا 1402/11/2 این کتاب درباره ی ریشه ی خیلی از بیماری های ما حرف میزنه که مربوط به اعصاب و روان ماست و خودمون مسببش هستیم حیلی خوبه که به این اگاهی برسیم و دست از رنج و عذاب دادن به خودمون برداریم 0 0 alllan.g 1404/4/6 عیسی خدا در جسم بود. (یوحنا ۱:۱، ۱۴) در قرن هشتم قیصر لئون سوم در بیزانس، شمایل شکنی را قانون کرد، به این معنی که هیچ کس حق نداشت چهره عیسی یا خدا را به تصویر بکشد. تمام آثار قبلی از بین رفتند ونزدیک بود تمدن هنری اروپا در قسمت هایی از بین برود. ولی چرا؟ گفته میشه نظرات و عقاید مسلمانان در طول جنگ های صلیبی بر این قیصر تاثیر گذاشته بود. "مسلمانان از ابتدای خلق هنر اسلامی همواره بر یک نمط بودهاند. آنان از کشورهای همسایهی هنرمندشان تکنیک و فرم را وام میگرفتند اما بر یک اصل باقی ماندند: «آنها» چهره ندارند. از ابتدای تاریخ هنر اسلامی(یا بهتر بگوییم هنر در دوران حکمرانی مسلمانان) پروردگار و پیامبر مسلمانان در ساحت قدسی خود نباید واجد بدن باشند. مرئی شدن حکمیست که مسلمانان همواره آن را ناروا دانستهاند." - هاجر سعیدی نژاد این همون روندیه که خدای ابراهیم طی کرد. یهوه که ابتدا خدایی جنگجو بوده و در انجیل شخصا به بهشت اومده و نمیتونه آدم رو ببینه، به خدایی تبدیل میشه که در چهارچوب فضا و زمان قرار نمیگیره و چهره ای نداره. با شخصیت زدایی از چهره و تبدیل کردنش به یه "ایده"، یه کانسپت که در ذهن نمیگنجه، راحت تر میشه به ابهامات و کمبود ها جواب داد: از درک ما خارجه! شاید میشد به علی یا محمد آدم که زمانی در عرب زندگی میکردند خرده گرفت، ولی نمیشه به امام اول و پیامبر خدا که مقدس ترین انسان هان فکر کرد. فقط باید الگو گرفت و نوت برداری کرد. پس چیزی نمیمونه از آدم ها، جز تجسم ایده آلی در یک کالبد. "شما با من چه کردید؟ بزرگم کردید برای حذفم! راستی که من انسان بودم پیش ازآنکه به آسمان برین برانیدم! چنین است که صحنه ها از ابن ملجم پر است و از علی خالی! _ شما دوستداران که با من چنین کنید، دشمنانم چه باید بکنند؟" 0 0 معصومه توکلی 1402/1/30 سه ستاره در رودربایستی بعضی جمله های خوبش و هم چنین در رودربایستی ریشِ سفیدِ جنابِ روشنفکر. وگرنه که همان که بهاره گفت. آدم یک جایی دیگر از بیضایی سیر می شود. و انگار که تمامِ کتاب هاش را نخوانده بلدی. 0 0