معرفی کتاب متافیزیک حیرت (حیرت فلسفی حکیم عمر خیام) اثر نصرالله حکمت

متافیزیک حیرت (حیرت فلسفی حکیم عمر خیام)

متافیزیک حیرت (حیرت فلسفی حکیم عمر خیام)

4.4
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

0

ناشر
علم
شابک
9789642242276
تعداد صفحات
412
تاریخ انتشار
1389/10/15

توضیحات

        «خیامی» که ما امروز می شناسیم، شخصیتی پیچیده و ذوالابعاد دارد. علاوه بر گستردگی این ابعاد، خیام مورد نظر، از یک سو دارای آثار علمی فلسفی خاصی است و حاوی مطالبی در اثبات خدا و ضرورت ارسال رسل و ضرورت تکلیف و عبادت و از سوی دیگر دارای رباعیاتی است که اگر به گونه ای منفصل از دیگر آثار او قرائت شود، می تواند از صاحب خود، شخصیتی را تصویر کند که نه اعتقاد درستی به مبدأ دارد و نه معاد را پذیرفته است. نگارنده در این کتاب، سعی دارد این موضوع را ثابت کند که خیام در تحول دائم فکری و تطور وجودی بوده و از عقلانیت یونانی و استاد به عقل مستقل بشری، به عقلانیت عرفانی و عقل مومنِ به غیب رسیده است. کتاب، مشتمل بر سه فصل با عنوان های نیاز به تناقض؛ حیرت فلسفی؛ و کلام ستیزی خیام است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به متافیزیک حیرت (حیرت فلسفی حکیم عمر خیام)

یادداشت‌ها

محمد علیدادی

محمد علیدادی

10 ساعت پیش

          متافیزیک حیرت؛ اثر قابل اعتنای دکتر نصرالله حکمت، استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه شهید بهشتی.
آثار دکتر حکمت، غالبا نثر زیبایی دارند، این کتاب هم، به همین نحو است. در این کتاب، با تفکر خاص ایشان درباره حکیم خیام نیشابوری آشنا می‌شویم. 

خلاصه‌ی از کتاب را در چند جمله بیان می‌کنم:

پرسش، مولودِ حیرت است. یک دسته از پرسش‌ها، حاصلِ حیرتِ قبل‌العقل‌اند. مصداق آن‌ها، پرسش‌هایی است که مربوط به زندگی روزانه و حیوانی ماست، که با چاره‌جوییِ عقل ابتدایی انسان رفع می‌گردد.

حیرتِ ثانی، حیرتِ مع‌العقل است که مولودِ پرسش‌هایی از جنسِ پرسش‌های فلسفی است؛ و این دسته از پرسش‌هاست که مقوّمِ عقلِ انسان‌اند.
این دسته از پرسش‌ها هستند که آدمی با عقل به‌تنهایی نمی‌تواند به همه‌ی آن‌ها پاسخ گوید، و نهایتِ ادراکِ عقل، ادراکِ عجز و ناتوانی از ادراک است.

بنابراین، آدمی کارش به تحیّرِ محض و یأسِ فلسفی می‌کشد. پس، در برابرِ فیلسوفِ متحیّر — و نه هر مدّعیِ فلسفه‌ای — یک دو راهی گشوده می‌شود: ایمان و کفر.
ایمان، راهِ اتصال به عالمِ غیب و جهانِ ناشناخته‌ها و رفتن به طوری ورای طورِ عقل است؛ اما کفر، راهِ نیست‌انگاری و پوچ دیدنِ زندگی است.

حال، پرسش این است که خودِ خیام، کدام‌یک از این دو راه را برگزیده و در آن قدم نهاده است؟
به نظرِ نگارنده، هیچ تردیدی نیست که خیام، یکی از پویندگانِ جدّی، ثابت‌قدم و لبریز از نشاطِ راهِ ایمان است.

تحیّرِ ثالثی نیز وجود دارد که تحیّرِ بعدالعقل نامیده می‌شود.
این تحیّر، با هر دوی قبلی متفاوت است و از جنس همان تحیّری است که در حدیثی منتسب به پیامبر گفته شده: «ربّ زدنی فیک تحیّراً».
حیرتِ بعدالعقل، حیرتِ ایمانی و حیرتِ افزودنی است؛ و این حیرت، در ساحتِ عرفان، اهمیتی خاص دارد.
        

2