معرفی کتاب یعقوب نیمرودی اثر محمدتقی تقی پور

یعقوب نیمرودی

یعقوب نیمرودی

1.5
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

شابک
9786005786651
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        این کتاب پژوهشی کوتاه درباره یکی از سرمأموران اعزامی سرویس‌های اطلاعاتی، جاسوسی و نظامی دولت اسرائیل به ایران در دوران رژیم پهلوی است.
یعقوب نیمرودی در سال ۱۳۰۵ شمسی متولد و در ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ در فلسطین اشغالی درگذشت. او از دی‌ماه ۱۳۳۴ تا اواخر عمر رژیم پهلوی، به مدت حدود بیست و یک سال در سمت‌ها و مأموریت‌های گوناگون در ایران فعالیت کرد. نیمرودی برای تحکیم و توسعه روابط و همکاری‌های ایران و اسرائیل در دوران محمدرضا پهلوی فعالیت‌هایی داشت که اساسا در تقابل و تعارض با منافع، مصلحت و امنیت ملی ایران و ایرانیان و حتی کشورهای اسلامی منطقه بود و تماما بر پایه برنامه‌ها و راهبردهای منطقه‌ای صهیونیسم صورت می‌گرفت.
در این کتاب آمده است: «سرجاسوسی به نام یعقوب نیمرودی که اندکی بیش از بیست سال، تحت پوشش‌های گوناگون، حضوری فعال و تاثیرگذار در عرصه‌های مختلف، به ویژه اطلاعاتی، جاسوسی، نظامی و اقتصادی در ایران داشت. بستر و زمینه‌های فراهم شده برای یعقوب نیمرودی و دیگر ماموران صهیونیست، آن هم با مجوز و چراغ سبز محمدرضا و توسط برخی مقامات بلندپایه کشوری و لشکری، سراسر ایران را به میدان تاخت‌وتاز آنها تبدیل کرده بود. وابستگی نظام سلطنت به قدرت‌های جهانی تحت سیطره ثروت‌سالاران یهودی و شبکه‌های صهیونیستی که اهرم‌های قدرت اقتصادی، سیاسی و رسانه‌ای دنیای غرب و نهادهای برنامه‌ریزی و سیاستگذاری ایالات متحده و اروپا را در دست داشتند، از جمله عواملی محسوب می‌شد که شاه و کارگزاران حکومت پهلوی را تسلیم اراده اغیار کرده بود. علاوه بر این، نفوذ و حضور بعضی اشخاص یهودی‌تبار، بهائی و فراماسون در ارکان سیاست و قدرت نظام شاهنشاهی، در مجموع دلیل روشنی بود تا شخص محمدرضا، با همه خودبینی و خوی استبدادی و استکباری در برابر آنها احساس عجز کند و مرعوب و مطیع اوامر آنها باشد.»
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به یعقوب نیمرودی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 100

یعقوب نیمرودی با هماهنگی و همراهی دیگر ماموران، به خصوص سرویس اطلاعاتی و سفارت اسرائیل در تهران در دوران اوج خیزش و قیام انقلابی مردم مسلمان ایران علیه نظام سلطنتی، حاکم از هیچ تلاش و دسیسه ای برای سرکوب ملت به پا خاسته و خاموش کردن شعله های فروزان نهضت اسلامی فروگذار نکردند. آنها پس از استقرار نظام اسلامی نیز با تمام توان و امکانات و انواع روش‌ها برای سرنگونی جمهوری اسلامی و احیای سلطنت، تلاش بی‌وقفه‌ای را آغاز کردند. نیمرودی ضمن اشاره به گوشه‌ای از شیطنت‌های اسرائیلی در این راستا درباره طراحی یک کودتای نظامی «عبری عربی» علیه نظام اسلامی لب به اعتراف می‌گشاید و می‌نویسد که با هدف تحقق آرزو و امید محمدرضا شاه معزول و پسرش «کورش رضا» و بسیاری از افسران و ژنرال‌های قدیمی ارتش سلطنتی پیگیر حوادث ایران شده است. به نوشته او برگرداندن این چرخ، یعنی بازگشت خاندان سلطنتی برای غرب و به طور ویژه برای اسرائیل از اهمیت راهبردی بالایی برخوردار بود. وی با اشاره به تجاوز رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان و اشغال آن و فاجعه کشتار دو اردوگاه صبرا و شتیلا در ۱۹۸۲م و حس کاذب و غروری که برای اسرائیلی‌ها و دوستان ایرانی‌شان ایجاد شده بود می‌افزاید: دو ژنرال سابق ارتش ایران برای انجام مأموریتی سری از طرف پسر تبعیدی شاه سابق به اسرائیل آمدند. آنها ضمن تقاضای همکاری و کمک با هدف براندازی نظام اسلامی با آریل شارون وزیر جنگ اسرائیل دیدار و گفت و گو و اعلام کردند که امکان تأمین دو میلیارد دلار را برای اجرای این هدف دارند. ژنرال رضوانی گفته بود که جعفر نمیری رئیس جمهور سودان برای انتقال تسلیحات اسرائیلی مورد نیاز برای کودتا به آن کشور و در اختیار گذاشتن یک پایگاه ویژه به کودتاگران علیه جمهوری اسلامی آمادگی دارد. به ادعای نیمرودی این حرکت براندازی و کودتا محصول ایده‌ای بود که او در یک برنامه تلویزیونی «پانوراما» از شبکه B.B.C در فوریه ۱۹۸۲ ارائه کرده و در آن ضمن ستایش حکومت پهلوی از مقامات دولت‌های غربی خواستار همکاری برای براندازی نظام اسلامی و بازگشت نظام سلطنتی شده بود. به گفته وی چند روز پس از پخش این گفت و گو «کورش رضا» از مراکش با او تماس تلفنی برقرار کرده و از وی بابت این ایده تشکر کرده بود.

4

یادداشت‌ها

          کتاب فوق اواین کتاب از مجموعه "ماموران اسراییل در ایران" بوده که نوسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی منتشر شده. طبیعتا با کتابی مستند روبه‌رو هستیم که اسناد و مدارک مربوط به یک جاسوس اسراییلی رو در کنار هم جمع‌آوری کرده و به ترتیب رخداد وقایع و توضیح و تشریح‌های مربوطه ارائه داده. برای کسانی جالب یا مفید خواهد بود که در این حوزه قصد کسب اطلاعات بیشتر و دقیق‌تر دارند یا می‌خوان کار پژوهشی انجام بدن. بعضی جاهای کتاب ابهام داره که نمی‌دونم واقعا برای خود پژوهشگر و مرکز مطالعات هم بعد این سال‌ها این ابهام‌ها رفع نشده یا بنا به مصلحت و اولویت افشای مطالب هنوز نباید اسامی یا اتفاق‌ها بازگو می‌شده.

 از نظر من ایراد بزرگ کتاب دو فصل آخره که اصلا با مطالب بقیه کتاب همگونی نداره. به خصوص فصل "موشه در دربار" که نویسنده کتاب با مقدمه‌ای طولانی از زمان حضرت عیسی و خیانت یهودا به ایشون شروع کرده و ردپای یهودهای آنوسی رو در سراسر دنیا پیگیری کرده و مثل یه متن سخنرانی رائفی‌پور نشان گفته و اومده جلو تا به امروز و ارتباط موشه با نیمروزی و دربار ایران هم اشاره کرده. مطالب این فصل می تونست تو یه کتاب جداگانه با سبک و سیاقی متفاوت بیاد نه تو کتابی که مستندنگاری بوده.

راستش رو بخواین از یه مرکز مطالعات انتظار کتاب قویتری داشتم. 

        

8