معرفی کتاب قايق شب‌رو به طنجه اثر کوین باری مترجم ندا بهرامی نژاد

قايق شب‌رو به طنجه

قايق شب‌رو به طنجه

کوین باری و 1 نفر دیگر
3.5
5 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

3

ناشر
خوب
شابک
9786227543513
تعداد صفحات
202
تاریخ انتشار
1400/1/1

توضیحات

        «قایق شب رو به طنجه»، اثر کوین بری، یک رمان شاعرانه و در عین حال تاریک است که در سال 2019 منتشر شد و به سرعت جای خود را به عنوان یکی از آثار برجسته ادبیات معاصر باز کرد. این رمان دربرگیرنده داستان دو دوست قدیمی و سرنوشت‌های در هم تنیده‌شان است که در یک بندر اندلس به دنبال دختر گمشده‌ای می‌گردند. 
      

یادداشت‌ها

0

کتاب‌فام

کتاب‌فام

15 ساعت پیش

          ۱۸۳صفحه در ۵ساعت.
‌
«قایق شب‌رو به طنجه» یک رمان فوق‌العاده است. در آن واحد هم خشن است و هم مهربان و زیبایی جملاتش در هر صفحه جاری‌ست. هرگز از خواننده‌اش نمی‌خواهد تا برای شخصیت‌هایش دلسوزی کند ولی درعوض، غیرممکن است که با ایشان ارتباط برقرار نکنی که در مقام خود ترفند قابل توجهی‌ست. «قایق شب‌رو به طنجه» رمانی نیست که بخواهد درس بدهد شاید جز یکی: "پاسخ عشق تنفر نیست، بلکه مرگ است".
‌
گاهی اوقات هیچ کلمه‌ای برای توصیف کاری که «کوین بَری» با کلمات انجام می‌دهد وجود ندارد. این نویسنده‌ی ایرلندی، در این رمانش انگار که ژانر جدیدی ابداع کرده است؛ ترکیب جذابی از شعر، نثر و درام... که بیان‌گر این امر است که تا چه حد بر امکانات فُرم تسلط دارد. اگر چیدمان «قایق شب‌رو به طنجه» تداعی‌کننده‌ی «بکتِ» درام‌نویس باشد، زبانش بسیار شبیه «بکتِ» رمان‌نویس است. این اثر با نوعی غزل‌وارگی آراسته نوشته شده است که آلودگی‌های شخصیت‌هایش را تسکین می‌دهد.
‌
«قایق شب‌رو به طنجه» همانند «در انتظار گودو»ی «بکت»، در مورد انتظار است. در مورد زانوزدن و اقرار کردن به وجود اشباح و شاید دلیل این‌که این کتاب جواب می‌دهد، شرکت پرشور «چارلی» و «ماریس» در خلال صفحاتش است؛ یک جفتِ درب‌وداغان و شرور در یک گردش ذهنی تا به آخر کار. آن‌ها اشتباهات قدیمی خود را مرور می‌کنند و به خود یادآوری می‌کنند که در قفس انتخاب‌های بدی هستند که مدت‌ها پیش انجام شده است. زندگی آن‌ها مانند متنی‌ست که متقابلن و مدام در حال تجدید نظر است. آن‌ها مانده‌اند که کجای راه را اشتباه رفته‌اند. شاید هستی مثل یک چرخش آهسته روی یخی سیاه‌عمق باشد و اینان فراموش کرده‌اند که در لحظه‌ی لغزیدن، تیغه‌ی کفش‌های خود را به‌سوی مسیر درست بگردانند.
‌
شهر بندری آلخسیراسِ اسپانیا دارای تاریخی طولانی و غنی‌ست و برخی از زیباترین پارک ها، میدان‌ها و کلیساهای این کشور را در خود جای داده است. اما «ماریس هِرن» و «چارلی ردموند»، دو پیرمرد ایرلندی و قاچاقچی سابق در قلب قایق شب‌رو «کوین بری» به طنجه، به هیچ‌یک از این‌ها علاقه‌ای ندارند. آن‌ها تمام وقت خود را در ترمینال کشتی‌های کثیف شهر، همراه با انبوهی از مسافران خسته و تعدادی کارمند بی‌حوصله می‌گذرانند. چرا؟ آن‌ها با تراکت‌هایی با عکس دختر جوان «ماریس» که اکنون گم شده است در دست، امیدوارند «دیلی» را که می‌پندارند اگر زنده باشد یا در حال حرکت به‌سوی طنجه است و یا در حال بازگشت از آن، بیابند.
این رمان در لیست نامزدهای جایزه‌ی بوکر سال ۲۰۱۹ قرار داشت.
        

0