معرفی کتاب عمارت هیلتر اثر داود خدایی کتابعمومیداستانایران عمارت هیلتر داود خدایی و 2 نفر دیگر 1.8 4 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 6 خواهم خواند 1 ناشر شرکت انتشارات سوره مهر شابک 9786000351397 تعداد صفحات 192 تاریخ انتشار 1401/1/2 توضیحات کتاب عمارت هیلتر، ویراستار جعفر پوررضوی. یادداشتها محبوبترین جدیدترین فاطمه علیزاده 1404/1/23 رمان به ماجرای تبریز از روزگار جنگ جهانی دوم تا امروز پرداخته است. داستان زندگی سه نسل از نوادگان عباس میرزا در خانهای سه حیاطه و بزرگ بسیار جذاب است. صحنههایی زیبا از تبریز و مردمش با فرهنگ و رسوم و اشعارشان به تصویر کشیده شده که برایم بسیار جذاب بود. با اینکه این داستان جا داشت پرداخت بیشتر و قویتری داشته باشد اما باز هم خواندنی است. 0 0 رقیه م.ناصری 1404/1/28 رازهای تو در تو در این کتاب ماجرای خانه ای را می خوانیم که توی تاریخ سفر کرده و روزهای تلخ و شیرین زیادی را به چشم دیده است. اگر فرم داستان های غلامحسین ساعدی جذب تان می کند و از فضای رئالیسم جادویی لذت می برید، همین جا بمانید. کتاب بین حال و گذشته می چرخد تا نوه ای را در جست و جوی حقیقت ببینیم. پسری که بعد از مرگ مادربزرگش، بالاخره می تواند به سرداب خانه برود. جایی که صندوقچه های زیادی در آن مخفی شده است. صندوقچه هایی پر از رمز و راز. رازهایی که فهمیدن شان می تواند آدم را دچار نفرین کند. «...آن دو چشم آبی دوباره نمایان می شد؛ از لای تخته های پر از یادگاری، شعر و دل نوشته های لابه لای تخت. از سوراخ سمبه های دیوارهای سیمانی، از لای میله های آهنی، یعنی هر جایی که نگاه می کردم آن دو چشم لعنتی مرا زیر نظر داشتند. جایی برای دررفتن و خلاص شدن از آن نگاه لعنتی نبود.» وقتی کتاب را تمام می کنید، دو عکس سه در چهار در ذهن تان ایجاد می شود. تصویری از تبریز در زمان قاجار و جنگ جهانی دوم. عکس ها می توانستند ابعاد بزرگ تری داشته باشند. آن قدری که بشود قاب شان کرد و زدشان به دیوار ذهن. حالا ولی کوچک اند. گم می شوند میان روزمرگی ها. اسم کتاب گوشه ای از ذهن گیر می کند و منتظر نگه تان می دارد تا علت این نامگذاری را پیدا کنید. دنبال بادبادک سرخ با نوار های رنگی می گردید. اما نخش را تازه در بخش های پایانی پیدا می کنید. وقتی بادبادک به دست تان می رسد، ممکن است مثل من، قرمزِ آفتاب خورده اش توی ذوق تان بزند. احتمال دارد پایان داستان راضی تان نکند. دوست دارید بیشتر از آدم های آن بدانید. دل تان می خواهد بیشتر از زندگی شان بفهمید. آدم های خاصی در دل کتاب هستند که قصه هر کدام شان می توانست وارد یکی از خانه های ذهن تان شود، چمدانش را باز کند و عضوی همیشگی شود. 0 1 حامد خسروشاهی 1403/2/25 یک رمان که سطر به سطر داستانهایش در تبریز میگذرد. در شهناز، داش ماغازالار، مقصودیه، ششگلان، قاریکورپوسی و... رفت و برگشت دارد به تبریز حين جنگ جهانی دوم و نبرد پنهان روسها و آلمانیها در این شهر. داوود خدایی حتما رمان "تبریز مهآلود" محمدسعید اردوبادی را خوانده و شخصیت ماریا را بر اساس آن خلق کرده. داستان در جاهایی با وجود این که به خوبی از تعلیق بهره میبرد، در جاهایی باورناپذیر میشود و انگار از دست نویسنده درمیرود (مخصوصا پایان آن)، اما پختگی کلمات و بهرهبردن بهجا از اصطلاحات، بایاتیها، اوخشاماها و ترانههای محلی صلابت تبریزی به آن داده. حتما به خواندنش میارزد. "عمارت هیتلر" میتوانست بهتر از این دیده و خوانده شود. 0 1