فرنتسیسکا

فرنتسیسکا

فرنتسیسکا

پتر هرتلینگ و 4 نفر دیگر
2.8
6 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

16

خواهم خواند

3

شابک
9786009211616
تعداد صفحات
124
تاریخ انتشار
1396/8/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
فرنسه دختری است مثل دخترهای دیگر، با چشم های سبزی که کم نظیر است. او نگران است به خصوص از وقتی پدرش شروع به بدرفتاری کرده و مرتب با مادر دعوا میکند. یک روز پدر از خانه میرود و فرنسه تصمیم میگیرد او را برگرداند،ولی یک بچه ی دوازده ساله چه کار میتواند بکند؟ آخر، پدر دیگر اجازه ی حرف زدن هم به او نمیدهد؟ با این حال فرنسه به این سادگی تسلیم نمیشود..
من پترهرتلینگ را تحسین میکنم؛ به عبارت دیگر، انسانیت شخصیت هایش که اتفاقا قهرمان هایی بی عیب و نقص نیستند،ستودنی است.
      

یادداشت‌ها

          ⛔️هشدار افشای داستان

کتاب فرنسه در مورد دختری به نام فرنسه است. او دوازده ساله است و ارتباط خوبی با پدر و مادرش دارد. خصوصا پدر(یوهانس) را به خاطر شوخ طبعی‌اش دوست دارد. مدتی است که یوهانس سرحال نیست. فرنسه و مادرش نگران‌ او هستند...

 توجه به دنیای حساس یک نوجوان در سن بلوغ از نکات مثبت کتاب است. او به دنبال حل کردن مشکلی است که خانواده اش را تهدید می کند و آرامش و امنیت را از او می گیرد. فرنسه دلش نمی خواهد پدر محبوبش را از دست دهد و زندگی او و مادرش به خطر بیوفتد . تا جای ممکن با پدر و مادر صحبت می کند ولی کاری از دستش بر نمیآید. این حس غم و خشمی که فرنسه درونش حس می کند برای مخاطب کاملا قابل درک و باور پذیر است. دعواهای فرنسه در مدرسه، افت تحصیلی او و کمک خواستن از دوستانش و تمایل به صحبت با مادرش شرایط سخت او را نشان می دهد. 
مخاطب علاوه بر اوضاع به همریخته‌ی زندگی فرنسه نکته دیگری را نیز دریافت می کند . آن نکته بی توجهی و خودخواهی والدین او خصوصا پدر فرنسه است که در تمام طول داستان ادعا می کند دخترش را بسیار دوست دارد.

نکات منفی کتاب نسبت به مزایای اثر سهم بیشتری به خود اختصاص می‌دهند. نوجوانان غربی زیادی درد فرنسه را تجربه کرده اند. درد جدایی در خانواده هایی که پایه استواری ندارند و به محض برخورد با بحران از هم می پاشد و فرزندان بیشترین آسیب را در این جدایی خواهند دید. 
خواندن شرح زندگی چنین خانواده هایی برای نوجوان ایرانی اولویت ندارد زیرا با وجود هجمه فرهنگی هنوز بنیان خانواده در کشور ما تا حدودی استوار است و جدایی به این سرعت و سهولت رخ نمی دهد. افراد بالغی که در داستان حضور داشتند تلاشهای کمرنگی برای حفظ نهاد خانواده کردند. زیرا انسان غربی پذیرفته است اولویت هر شخص تصمیم گیری بر مبنای تمایلات فردی است نه منافع جمعی. آنها تنها به سرزنش پدر بسنده کردند. مادر نیز کمترین تلاشی برای اصلاح رفتار خود و حفظ زندگی ندارد. گویا پیش زمینه ‌ی ذهنی در آنها وجود دارد که هرکسی حق دارد برای پیگیری منافع شخصی به دیگران آسیب عاطفی بزند، امنیت کسانی که او را دوست دارند به هم بزند و خانواده را نابود کند. این حد از پذیرش خودخواهی در زن و شوهر قابل قبول نیست و تنها نشان دهنده آزادی و اختیار نیست بلکه رهاشدگی امیال شخصی را نشان می دهد.
پدر به محض برخورد با بحران بار مسئولیت را از دوش خود پایین می‌گذارد. مادر خیلی ساده قبول می کند که خرج زندگی را بدهد. پدربزرگ پسرش را درحد چند جمله ملامت می کند و زود به خانه بر می گردد. این عدم تعهد و قبول اشتباه پدر دردناک است . هیچ کدام از افراد بالغ داستان برای مشکل عاطفی فرنسه کاری نمی کنند. کمکش نمی کنند. به او حق نمی دهند برای حفظ خانواده تلاش نمی‌کنند. همه فرنسه را به سمتی سوق می دهند که بپذیرد پدر تصمیم خودش را گرفته  و خانه و خانواده را ترک میکند.

علاوه بر آن رفتار پدر از نظر اخلاقی درست نیست او به محض برخورد با مشکل ، برچسبی به بیله می ‌زند و خود را مجاب می کند ارتباط آنها تمام شده است و به سراغ دوست دختر دوران تحصیل خود که دوست مشترک او و بیله بوده است بر می گردد و به همسرش خیانت می کند. باز هم بزرگترها این امر را خیلی تقبیح نمی کنند و تنها فرنسه است که فریاد می زند و زشتی کار پدر را در رها کردن زن و فرزند بیان می کند.
پایان بندی کار نیز یک فاجعه تمام عیار است فرنسه از تلاش دست کشیده است. مادر قبول کرده است پدر رفته است و هیچ وقت برای گفتگو و حفظ زندگی تلاش نکرده است. پدر بزرگ هم پسر را رها کرده است و تنها فرنسه مطمئن است که پدر او را دوست دارد! دوست داشتنی که هیچ تعهد و مسئولیتی به همراه ندارد!
علاوه بر آن نوشیدن الکل توسط پدر و کتک زدن مادر فضای داستان را بسیار تلخ کرده است. تصاویر داستان هم تاریک و پر غصه هستند و در مجموع با وجود داستان خوب ، این کتاب مناسب هیچ رده سنی نوجوان نمی باشد.


        

2

روشنا

1402/12/28

          فکر کنم این کتاب یه کم برای نوجوونا از نظر احساسی سنگین باشه، یعنی راستش حتی برای خودمم سنگین بود؛ بعد خوندنش حس می‌کردم قلبم مچاله شده... 🥲 با این حال کتاب قشنگیه.
فرنسه یه دختر با زندگیِ خوب و معمولیه، تا زمانی که کم‌کم پدرش، یوهانس، شروع به بداخلاقی می‌کنه و حتی به خشونت فیزیکی رو میاره. فرنسه که این پدر جدید براش ترسناک و عجیبه، کنجکاو میشه و بعد از ماجراهایی متوجه میشه پدرش بیکار شده. هرکاری که فرنسه برای درست کردن اوضاع می‌کنه، هیچ تاثیری روی پدرش و وضعیتشون نداره ...
کتاب خیلی خوب تونست بیکاری و اثر این موضوع بر خانواده رو از دید یه کودک-نوجوان نشون بده. و از اون جایی که این موضوع در جامعه فعلی ایران رایجه، متاسفانه درک کردنش خیلی سخت نبود :(( 
داستان خیلی واقع‌گرا بود و با این که از این موضوع خوشم اومد ولی آخر کتاب دلم خواست کاش حداقل پایانِ داستانِ فرنسه قشنگ می‌بود... و کاش یوهانس می‌فهمید فرنسه چه قدر داره زجر می‌کشه و انقدر خودخواه نبود :( دلم میخواد همه پدر و مادرا از این دست کتابا رو بخونن.
در کل این که عجب موضوع دردناک و سختیه این بیکاری! و چه قدر خوب میشه حواسمون به دور و برمون باشه، شاید بتونیم یه فرنسه یا یوهانس رو نجات بدیم!
        

30