و حتی یک کلمه هم نگفت

و حتی یک کلمه هم نگفت

و حتی یک کلمه هم نگفت

هاینریش بل و 1 نفر دیگر
3.8
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

6

شابک
0000000013423
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1372/10/2

یادداشت‌ها

زهرا🌿

1402/10/11

        (⚠️هشدار لو رفتن داستان)
🌱این یادداشت ممکن است داستان را فاش کند🌱

تمام داستان، در یک کلمه خلاصه میشود...
فقر...
فقری که پدر خانه را مجبور به ترک خانواده کرده و مادر را در تنگتای دروغ گفتن به فرزندانش قرار داده.
و بچه هایی که از نبودن پدر؛ و بودن مادر دروغگو اما زحمتکش رنج میبرند!
فقری عجیب در سرتاسر شهرشان.
شهری پر از دیوار های بلند و کثیف...
مردمانی مشغول و بی توجه‌به یکدیگر!
و فقری که مردم را لال کرده، آنقدر ساکت شده اند که حتی یک کلمه هم نمیگویند!
فقر آنهارا بیمار کرده...آنقدر بیمار که بچه ها روز به روز افسرده تر از پیش میشوند!
و حالا میداند، بیماریِ پدری که از سر نداری ترکشان کرده، از آن دست بیماری هایی نیست، که نیاز به بستری شدن داشته باشد.
بیماری آنها؛ فقر است...
تمام زندگیشان را ترس فرا گرفته، ترس از فردا و حتی چندلحظه ی بعدشان!
همیشه دست هایشان در جیبشان است برای شمردن دقیقه ایِ پول هایشان!
فقر با ادم ها اینگونه تا میکند...که حتی از عاشق شدن هم پشیمان میشوند!
اگر سرتان درد میکند برای خواندن داستان خاکستری رنگ، همین حالا این اثر، از هاینریش بل را شروع کنید.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

34