چاقو

چاقو

چاقو

یو نسبو و 3 نفر دیگر
4.2
4 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

6

ناشر
چترنگ
شابک
9786226220415
تعداد صفحات
726
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        لباسی پاره پوره از شاخه  ی یک درخت کاج نیمه  خکشیده آویزان بود. این صحنه پیرمرد را به یاد یکی از آوازهای دوران جوانی  اش انداخت. آواز پیرامون لباسی بود که بر روی یک بند رخت آویزان بود. اما لباسی که اکنون مقابل چشمان پیرمرد دیده می  شد، برخلاف لباس توصیف شده در آواز، نه تنها اکنون در معرض وزش یک نسیم جنوبی نبود، بلکه بخشی از آن درون یک رودخانه مملو از آب بسیار سرد فرورفته بود.
      

لیست‌های مرتبط به چاقو

یادداشت‌ها

          اسکاندیناوی قلب تپندهٔ ادبیات جنایی امروز جهان و در بین نویسندگان در قید حیات، «یو نسبو» نروژی مهمترین نماینده ادبیات جنایی این منطقه است. پیش از این سه اثر دیگر از «نسبو» خوانده بودم: «خون بر برف»، «خورشید نیمه‌شب» و «خفاش». «خفاش» کمی از آن دو تای دیگر ضعیف‌تر بود، شاید به این دلیل که قبل از آن‌ها نوشته شده است. «خفاش» آغازگر مجموعه رمان‌های برجسته یو نسبو با محوریت کارآگاه «هری هوله» است.
«مانا کتاب» بیشتر از هر نشر دیگری در ایران، آثار این نویسنده و همچنین مجموعهٔ کارآگاهی‌ش را منتشر کرده اما با ترجمه‌هایی ضعیف و آلوده به نثری سست. نشر «چترنگ»، پس از «خفاش» به‌صورت پیوسته کتاب‌های این مجموعه را چاپ نکرده و یک‌راست رفته سراغ کتاب ماقبل آخر مجموعه: چاقو. نشر «آوند دانش» هم ترجمهٔ نسبتاً خوبی از «آدم‌برفی»، عرضه کرده، اما من که فیلم اقتباسی «توماس آلفردسون» از روی این کتاب را، با بازی «مایکل فاسبندر» در نقش «هوله»، دیده بودم، تصمیم نداشتم فعلاً سراغ رمانش بروم. در نهایت بی‌خیال دسته‌گل‌های نشر «مانا کتاب»، رفتم سراغ «چاقو» نشر چترنگ.
«چاقو» قطعاً چند سر و گردن از «خفاش» بالاتر است. اثری بسیار خوشخوان که هرچند توانستم در یک سوم آغازین داستان، قاتل را به‌درستی حدس بزنم، اما تعلیق موجود در اثر، توضیحات پیرامون چگونگی انجام اعمال مجرمان و شخصیت‌پردازی خوب کارآگاه و مجرمین، باعث شدند از خواندنش بسیار لذت ببرم.
رمان‌های جنایی‌ای که همه‌چیز را فدای غافلگیری پایانی‌شان می‌کنند، درواقع تمام تخم‌مرغ‌هایشان را در یک سبد می‌گذارند، پس اگر پایانشان را حدس بزنید کاملاً باخته‌اند. البته که «نسبو» و دیگر جنایی‌نویسان موفق منطقهٔ اسکاندیناوی، متناسب با حوزهٔ ژانری‌شان، به شوک و غافلگیری نظر دارند اما تکیه‌گاه اصلی‌شان تعلیق است. در «چاقو» هم، مسیر ماجراها جذابتر از مقصد است.
«چاقو» با یک شاهکار مسلم فاصله دارد ولی هرگز در ردهٔ آثار زرد قرار نمی‌گیرد. خواندن این کتاب و دیگر ترجمه‌های خوب آثار این نویسنده را شدیداً به طرفداران ادبیات جنایی، توصیه می‌کنم.
        

29