طناب کشی
در حال خواندن
0
خواندهام
5
خواهم خواند
4
توضیحات
زن خیال باف، پرافاده، هیچ کس دوستش ندارد. مغرور؛ پشت هر کلامش یک استغفرالله خوابیده. به دروغ. کسی که سرش همیشه بالاست و کیف دستی اش پر از پول، خدارا نمی شناسد. خرج خانه ی پدرش اش را «او» می دهد. اما هیچ کس دوستش ندارد. هروقت اسمی از «او» می آید همه رو ترش کرده، گره در ابروهای شان می اندازند. انگار از وبا، از یک بیماری مسری حرف می زنیم از متن کتاب