معرفی کتاب درآمدی بر عرفان اسلامی اثر محسن اراکی

درآمدی بر عرفان اسلامی

درآمدی بر عرفان اسلامی

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

شابک
9789644116896
تعداد صفحات
232
تاریخ انتشار
1390/11/15

توضیحات

        در کتاب حاضر که حاصل گردآوری سخنرانی های ارایه شده توسط آیت الله محسن اراکی بین سال های 1376 تا 1380 در دانشگاه لندن و برخی دیگر از دانشگاه های انگلستان است. کلیاتی از عرفان اسلامی و مبانی نظری آن ارایه گردیده است. در ابتدا به بررسی جایگاه عرفان در طبقه بندی علوم اسلامی و وجوه اشتراک و افتراق عرفان اسلامی با دیگر علوم اسلامی پرداخته شده و مهم ترین تفاوت های مسایل فلسفه و عرفان بیان گردیده است. آنگاه به بیان تقدم و تأخر عرفان اسلامی نسبت به دیگر رشته های علوم اسلامی پرداخته شده و سرچشمه های آن، اقسام آن، تاریخچه پیدایش آن و حدود و معیارهای آن ذکر شده است. در ادامه نگارنده به حقیقت عرفان و معرفت عرفانی اشاره کرده و نسبت بین عشق و این معرفت را بیان نموده و چیستی عشق و مراتب آن را بررسی کرده است. ویژگی انسان در سلسله مراتب عشق، معنای عشق بالذات و بالعرض، رابطه آن با ولایت، مراحل و مراتب ذکر و تبیین انواع و اقسام یاد خدا از دیگر مندرجات این نوشتار است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به درآمدی بر عرفان اسلامی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 184

تطابق شمس تبریزی با امام زمان: در مجموع، تصويرى كه از شخصيت شمس با توجه به گفتارى‌هاى او به دست مى‌آيد، چنين است: ۱. مقصود و مطلوبِ عالم است و جهان را بهر او به‌پاداشته‌اند؛ ۲. دانشِ خود را بى‌واسطه از خدا و رسول صَلَّى‌اللَّهُ‌عَلَيهِ‌وَآلِه دريافت نموده و شيخ و استادى به‌جز خدا و رسول صَلَّى‌اللَّهُ‌عَلَيهِ‌وَآلِه ندارد؛ ۳. مردمان، حقيقتِ او را درنيافته و به كُنهِ شخصيتش پى نبرده‌اند؛ ۴. آفتاب است و عالم را روشنى مى‌دهد، و نورِ آسمان‌ها و زمين از اوست؛ ۵. خود، برهانِ خويشتن است؛ زيرا خود تجلّىِ حق است؛ ۶. أعزّ اولياى خداست و در عالم هستى، بنده‌اى نزديك‌تر از او به خدا نيست؛ ۷. مصدرِ امر و نهى و حلال و حرامِ شريعتِ محمدى صَلَّى‌اللَّهُ‌عَلَيهِ‌وَآلِه است؛ ۸. عينِ كتاب‌اللّه و مصحَف و سوره و آيه‌ى حقيقىِ خداوند است؛ ۹. با ذاتِ رسول‌اللّه صَلَّى‌اللَّهُ‌عَلَيهِ‌وَآلِه متحد است؛ ۱۰. از محمد و آل صَلَّى‌اللَّهُ‌عَلَيهِ‌وَآلِه است؛ ۱۱. همچون شبِ قدر، ميانِ ديگر شب‌ها پنهان است؛ ۱۲. صفاتِ حق تعالى در او جلوه‌گر است؛ ۱۳. چاره‌سازِ عالم است؛ ۱۴. مأموريتِ ارشاد و راهنمايىِ عالمان و راهنمايانِ مردم را به‌عهده دارد؛ ۱۵. حاملِ بشارتى براى مردم است. مجموعه‌ى اين خصوصيات، دقيقاً با خصوصياتى كه شيعيان درباره‌ى امامِ دوازدهم معتقدند، مطابقت دارد. از مجموعِ اين مطالب، چنين به نظر مى‌رسد ـ با توجه به دلايل و قرائنِ بسيارى كه در اين نوشته آمده و ديگر قرائن ـ تحوّلى كه در شخصيتِ مولانا با ديدارِ شمس به‌وجود آمده، در حقيقت، «تحوّل از عالمِ سنّى‌گرى و ولايت‌گريزى، به عالمِ تشيّعِ راستينِ ولايت‌گرا و درآويختن است در دامنِ ولىّ‌اَكبَر و وجودِ مباركِ حضرتِ ولىّ‌عصر أَرْوَاحُنا‌ فِداهُ.»

0

بریدۀ کتاب

صفحۀ 228

در هر صورت، از مجموعِ آنچه مولانا درباره‌ى شمس گفته، اوصافى كه براى او بيان داشته، و نيز از اين‌كه شمس را كسى جز مولانا نمى‌شناخته، از سابقه و لاحقه‌ى او خبرى نداشته، و از عدمِ انعكاسِ روشنِ خبرِ مرگِ شمس در گفته‌ها و سروده‌هاى مولانا، بلكه از تكذيبِ خبرِ مرگِ او توسطِ مولانا، و از توصيفِ او به زنده‌ى جاويد، و نيز از آنچه از گفتارهاى خودِ شمس جمع‌آورى‌ شده، به‌روشنى چنين به‌دست مى‌آيد كه مقصود از شمسِ تبريزى، كنايه‌اى است از وجودِ مقدسِ حضرتِ ولىّ‌عصر أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ. جالب اين‌ است كه عارفِ بزرگ و غزل‌سراى بى‌نظيرِ تاريخِ ايران، حافظِ شيرازى، نيز مرادى دارد كه از نظرِ اوصاف و خصوصيات، كاملاً با مرادِ مولانا تطابق دارد، و قراينِ بسيار، نشان‌دهنده‌ى آن است كه مقصودِ او نيز وجودِ مقدسِ حضرتِ ولىّ‌عصر عَجَّلَ‌اللَّهُ‌ تَعَالَى‌ فَرَجَهُ‌ الشَّرِيف است. اين تطابق، نظريه‌ى اتحادِ شمس را با وجودِ مقدسِ حضرتِ ولىّ‌اللّهِ الأعظم أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ، بيشتر موردِ تأكيد قرار مى‌دهد.

1