بریدهای از کتاب درآمدی بر عرفان اسلامی اثر محسن اراکی
4 روز پیش
صفحۀ 228
در هر صورت، از مجموعِ آنچه مولانا دربارهى شمس گفته، اوصافى كه براى او بيان داشته، و نيز از اينكه شمس را كسى جز مولانا نمىشناخته، از سابقه و لاحقهى او خبرى نداشته، و از عدمِ انعكاسِ روشنِ خبرِ مرگِ شمس در گفتهها و سرودههاى مولانا، بلكه از تكذيبِ خبرِ مرگِ او توسطِ مولانا، و از توصيفِ او به زندهى جاويد، و نيز از آنچه از گفتارهاى خودِ شمس جمعآورى شده، بهروشنى چنين بهدست مىآيد كه مقصود از شمسِ تبريزى، كنايهاى است از وجودِ مقدسِ حضرتِ ولىّعصر أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ. جالب اين است كه عارفِ بزرگ و غزلسراى بىنظيرِ تاريخِ ايران، حافظِ شيرازى، نيز مرادى دارد كه از نظرِ اوصاف و خصوصيات، كاملاً با مرادِ مولانا تطابق دارد، و قراينِ بسيار، نشاندهندهى آن است كه مقصودِ او نيز وجودِ مقدسِ حضرتِ ولىّعصر عَجَّلَاللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ الشَّرِيف است. اين تطابق، نظريهى اتحادِ شمس را با وجودِ مقدسِ حضرتِ ولىّاللّهِ الأعظم أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ، بيشتر موردِ تأكيد قرار مىدهد.
در هر صورت، از مجموعِ آنچه مولانا دربارهى شمس گفته، اوصافى كه براى او بيان داشته، و نيز از اينكه شمس را كسى جز مولانا نمىشناخته، از سابقه و لاحقهى او خبرى نداشته، و از عدمِ انعكاسِ روشنِ خبرِ مرگِ شمس در گفتهها و سرودههاى مولانا، بلكه از تكذيبِ خبرِ مرگِ او توسطِ مولانا، و از توصيفِ او به زندهى جاويد، و نيز از آنچه از گفتارهاى خودِ شمس جمعآورى شده، بهروشنى چنين بهدست مىآيد كه مقصود از شمسِ تبريزى، كنايهاى است از وجودِ مقدسِ حضرتِ ولىّعصر أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ. جالب اين است كه عارفِ بزرگ و غزلسراى بىنظيرِ تاريخِ ايران، حافظِ شيرازى، نيز مرادى دارد كه از نظرِ اوصاف و خصوصيات، كاملاً با مرادِ مولانا تطابق دارد، و قراينِ بسيار، نشاندهندهى آن است كه مقصودِ او نيز وجودِ مقدسِ حضرتِ ولىّعصر عَجَّلَاللَّهُ تَعَالَى فَرَجَهُ الشَّرِيف است. اين تطابق، نظريهى اتحادِ شمس را با وجودِ مقدسِ حضرتِ ولىّاللّهِ الأعظم أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ، بيشتر موردِ تأكيد قرار مىدهد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.