قبل از این که این کتاب رو بخونم ،تعاریف زیادی ازش شنیده بودم.گذاشته بودمش تو لیست خریدم که سال گذشته دوست قدیمیم این من کتاب رو به من هدیه داد.باید بگم که این کتاب از اون کتبی بود که تو ی هم روز خوندمش درسته که کم حجم بود ولی بسیار جذاب بود و من که آنقدر کتاب پرحجم خوندم دیگه نمیتونم کتاب کم حجم بخونم تو چند ساعت و در یک روز تمومش کردم.به نظرم این کتاب،نه فقط برای نوجوانان بلکه برای بزرگسالان هم هست.
پیشنهاد میکنم اگر این کتاب رو نخوندین ،حتما تهیه و مطالعه کنید.
و اگر نوجوانی در خانواده دارید و می‌خواهید براش کتاب بگیرید خرید این کتاب براش بهترین گزینه ست.
          

            کتاب پدر،عشق و پسر اثر سید مهدی شجاعی است که درباره حضرت علی اکبر و رابطه بین او و امام حسین و نحوه ی شهادتش از زبان اسب این حضرت برای مادرش لیلا روایت می کنه.اسبی که از پیامبر (ص) به امام حسین(ع)رسیده و امام حسین(ع)این اسب را به حضرت علی اکبر داده است.
داستان جنگ حضرت علی اکبر در کربلا و اتفاقی که بعد از شهادت این حضرت در میان اهل بیت امام رخ داد را این اسب توسط چشمانش برای لیلا مادر حضرت علی اکبر تعریف میکند.این کتاب کم حجم برای کسانی که دوست دارن بیشتر از حادثه کربلا بدانند گزینه مناسبیه.
          

            این رمان انقدر جذابِ که در عرض یک روز بی وقفه ۲۲۹صفحه شو خوندم.آخرین چیزی که او به من گفت نوشته لورا دِیو با ترجمه ی سید رضا حسینی از نشر آموت:با ضرباهنگی تند و چرخش‌هایی حیرت آور و برخورداری از عناصر پررنگ یک درام خانوادگی،یک رمان رازآلود و مسحور کننده است که قطعا با پایان غم انگیزش مخاطبش رو شوکه میکنه.من که از خوندنش لذت بردم و باید بگم که نویسنده به زیبایی داستان رو روایت کرده به طوری که وقتی مطالعه این رمان رو شروع کنی دوست نداری اونو زمین بزاری،بلکه دلت میخواد زودتر به آخرین برگهای رمان برسی.
          

            این کتاب هم در ژانر طنزه و اتفاقات سیاسی را بسیار زیبا در قالب طنز تعریف میکند.
به طوری که دوست داری بی وقفه به خوندن رمان ادامه بدی تا زود به انتهای داستان برسی.
من خودم وقتی به اواسط کتاب رسیدم ، قهقهه میزدم.
اگر جلد اول این رمان رو خوندید حتماً جلد دومش رو هم بخونید.چون این کتاب کامل کننده جلد اول هستش.یوناس یوناسون خبرنگار سوئدی به خوبی روایتگر اتفاقات سیاسی این دوره است و توانسته با روایتی طنز گونه این اتفاقات را به قلم تحریر درآوَرَد.
          

            اول باید بگم که ژانر طنز یکی از ژانرهای مورد علاقه منه و این کتاب پنجمین کتابی بود که در این ژانر خوندم.
ماجراهای این رمان علاوه بر این که بخشی از تاریخ تحولات قرن بیستم رو مخاطب میگه،بلکه با ماجراهای خنده داری که برای آلن کارلسون در مواجهه با کسانی که در آن دوره بر سرِ کار بودند،لبخند رو بر لب خواننده میاره.البته باید بگم این کتاب روایتگر فصل به فصل گذشته و حال آلن کارلسون هستش.
          

            این کتاب یکی از زیباترین و بهترین کتابایی بود که از نویسنده ش هدیه گرفتم.با لحظه لحظه شخصیت اصلی داستان زندگی کردم و تمام سختی هایی که کشید جلو چشمانم تصور کردم و خودم رو جاش گذاشتم. اول قصه صنم عاشق یه پسری به نام ارسلان میشه که با اومدن طاعون به روستاشون و مردن پدرش توسط طاعون با مادر و دایه ش از روستا میرن تا به تهران برسن اما وقتی به دروازه شهر تهران میرسن اتفاقات دیگری برای صنم می افته....
اگر من جای صنم بودم و سختی هایی که بر سرش اومد رو تجربه میکردم ، دوام نمیاوردم.
خلاصه که هرچی از خوندن و کیف کردن این کتاب بگم کم گفتم. عالی بود و واقعا خوشحالم که تو کشور خودمون نویسنده هایی داریم که قلمشون خاص و جذابه.
          

            از سال گذشته تا به حال خیلی تعریف این کتاب رو شنیدم و به شدت برای مطالعه ش مشتاق بودم.تا اینکه بالاخره بعد از چند ماه این کتاب به دستم رسید و خوندمش.صفحه به صفحه این کتاب نکته ای درباره زندگیه.وقتی داری میخونیش باید با دقت تمام مطالعه ش کنی تا همه ش تو ذهنش ثبت بشه.من از خوندنش خیلی چیزا یاد گرفتم.عالی بود این کتاب.دست نویسنده ش درد نکنه.
          

            مدتها بود که دوست داشتم این کتاب رو بخونم.چون میدونستم زندگی نامه ای هستش که ارزش خوندن داره اما فکرش رو هم نمیکردم که انقدر وحشت و غم در من به وجود بیاره.از داعش چیزهای زیادی شنیده بودم و چون به فیلم های جنگی علاقه دارم فیلم ها،مستندات وکتبی با موضوع داعش مطالعه کرده بودم.اما این کتاب شاهکار بود.کتابی که غم و وحشت رو به وجودم تزریق میکرد و باعث میشد خدا رو شاکر باشم که جای نادیا و دیگر دختران این رمان نیستم.اما همش به این فکر میکردم که اگر این اتفاق تو کشور خودمون بیفته چه بلایی سر مردم و زنان و فرزندان این مرز و بوم میاد.در زمان مطالعه این کتاب لحظه به لحظه درد و ترس رو با نادیا تجربه کردم و بدترین اتفاق صحنه هایی بود که نادیا روایت میکرد و در ذهن من به تصویر کشیده می شد.پیشنهاد من به شما اینه که اگر به این سبک زندگی نامه ها علاقه دارین مطالعه این کتاب رو از دست ندید.
          

            رمان زنان کوچک جزو رمان‌ های عاشقانه کلاسیک هستش که به نظرم یکی از بهترین کتاب هاست.
در نوجوانی کارتون زنان کوچک رو دیده بودم و خیلی دوستش داشتم گرچه هنوزم هروقت متوجه بشم که شبکه کودک داره نشونش میده بازم با کمال میل و اشتیاق میشینم و می بینمش.اما کتابش رو نخونده بودم.باید بگم کتابش هم مثل کارتونش زیبا و دوست داشتنی بود.
نوستالژی ترین رمانی بود که خوندم.مطالعه ش منو یاد دوران نوجوونیم انداخت.
          

            همخونه اولین کتابی بود که من از این نویسنده خوندم. از خوندن همخونه خیلی لذت بردم. رمان کسی می آید هم بسیار داستان جذاب و گیرایی داشت و مخاطب رو به خودش جذب میکرد و خیلی دلنشین بود. از مطالعه ش خیلی لذت بردم. کتابی که عشقی زیبا و افسانه ای رو روایت کرد.
پیشنهاد میکنم که این کتاب رو بخونید ، امیدوارم اگر این کتاب رو خوندین از مطالعه ش لذت ببرید.
          

            این دومین رمانی بود که در ژانر فلسفه مطالعه کردم.همیشه وقتی معرفی این کتاب رو می دیدم فکر می کردم نمی تونم با این رمان ارتباط بگیرم.اما وقتی خوندمش بسیار از خوندنش لذت بردم و به نوعی مطالعه ش شگفت زده م کرد.قلم نوشتاری یالوم انقدر روان و زیباست که مخاطب رو درگیر متن می‌کنه به طوری که موقع مطالعه متوجه گذر زمان نمی‌شید.خلاصه که هرچی از پر محتوا بودن  این کتاب بگم کم گفتم.
          

            این کتاب اصلا برای کسانی که قلب ضعیفی دارند و همینطور برای کسانی که روح و روانِشان آسیب پذیر است مناسب نیست.چون داستان‌هایی رو روایت می‌کنه که افرادی در آن به کما رفته و مرده اند و اتفاقاتی را که پس از به کما رفتن برایشان رخ داده برای نویسنده کتاب تعریف کرده و نویسنده هم آنها را به قلم تحریر درآورده.نمیدانم این داستانها تا چه اندازه واقعی ست.اما میدانم که آخرتی وجود دارد که در آنجا باید در محضر خدا پاسخ تمام اعمالمان در زمین را بدهیم.تا اواخر کتاب فکر میکردم بعضی از سطرها واقعیت ندارد اما مطالعه بخشی از کتاب به من ثابت کرد هر چه که در این کتاب نوشته شده چیزی جز حقیقت محض نیست.