این کتاب یکی از زیباترین و بهترین کتابایی بود که از نویسنده ش هدیه گرفتم.با لحظه لحظه شخصیت اصلی داستان زندگی کردم و تمام سختی هایی که کشید جلو چشمانم تصور کردم و خودم رو جاش گذاشتم. اول قصه صنم عاشق یه پسری به نام ارسلان میشه که با اومدن طاعون به روستاشون و مردن پدرش توسط طاعون با مادر و دایه ش از روستا میرن تا به تهران برسن اما وقتی به دروازه شهر تهران میرسن اتفاقات دیگری برای صنم می افته....
اگر من جای صنم بودم و سختی هایی که بر سرش اومد رو تجربه میکردم ، دوام نمیاوردم.
خلاصه که هرچی از خوندن و کیف کردن این کتاب بگم کم گفتم. عالی بود و واقعا خوشحالم که تو کشور خودمون نویسنده هایی داریم که قلمشون خاص و جذابه.