یادداشتهای اعظم کابلی (3) اعظم کابلی 1403/11/3 دا سیده اعظم حسینی 4.3 58 وقتی خواندن کتاب دا تمام شد احساس کردم با دوستی که حدود یک ماه شنوندهی خاطراتش بودم، دارم خداحافظی میکنم! اوایل برایم تعجب آور بود که خانم حسینی خاطرات روزهای اول جنگ را انقدر با جزئیات دقیق به یاد داشتهاند ولی کمکم همین موضوع تبدیل به یکی از نقاط قوت این کتاب شد. شما فقط با خاطرات یک دختر ۱۷_۱۸ ساله مواجه نیستید بلکه راوی به معنای واقعی یک شیرزن هست. در یک کلام شما با خاطراتی مواجهید که بیان ساده و روانی دارند. جزئیات کتاب حتی به درک بیشتر عواطف و احساسات راوی افزوده است. اگر قصد خواندن این کتاب را دارید، پیشنهاد میکنم با روندی آرام به مطالعه این کتاب بپردازید و با آن زندگی کنید. کتابی که مشغول مطالعه بودم چاپ ۱۵۶ بود و ایرادات ویراستاری متعددی داشت که حدس زدم مربوط به حروفچینیِ صفحات است. و هر دفعه این سوال در ذهنم تکرار میشد که چرا کتابی به این تعداد دفعات چاپ، با جوایز متعدد و انتشاراتی که در این حوزه مطرح است فکری به حال این مورد نکرده است! این یک کتاب معمولی نیست. گنجینه است. 0 7 اعظم کابلی 1403/10/23 راه و رسم گوش دادن کیت مورفی 4.4 2 ترجمه روان و عالی. مملو از مثالهای جالب و خلاقانه. هرکسی حداقل یکبار باید این کتاب را بخواند و بنظر بنده باید با روندی آرام این کتاب را مطالعه کرد تا بتوان نکاتی که ارائه میشود را در بطن زندگی تمرین کرد. تا قبل از خواندن این کتاب هیچوقت متوجه نشده بودم که چقدر گوش دادنِ خوب، تاثیر شگرفی در روابطمان با آدمها دارد. قسمتهایی از کتاب: صحبت کردن با کسی که خوب گوش نمیدهد_حرفهایتان را دنبال نمیکند یا احساستان به شنیدهها را در نظر نمیگیرد_ مانند رقصیدن با کسی است که با ریتم متفاوتی پیش میرود با هیچ ریتمی ندارد. خوانندهٔ خوب است که کتاب خوب را میآفریند. به همین ترتیب، شنوندهٔ خوب است که گفتوگویی خوب را میآفریند. 0 15 اعظم کابلی 1403/9/6 ادواردو بهزاد دانشگر 3.7 36 ادواردو آنیلی! شخصیتی که تا قبل از خواندن این کتاب میدانستم مسلمان بوده. همین. ولی الان برایم شخصیتی قابل ستایش است. البته شخصیتی مسلمان. پای سیاست که در میان باشد دیگر نه فرزندی که خونات در رگهایش جریان دارد مهم است و نه جوان رعنایی که چند دهه شاهد رشد و قد کشیدنش بودی. با یک صحنهسازی به حجلهی مرگ میبریاش. و تمام. میتوان میراثدار خانوادهای ثروتمند ایتالیایی بود که یک خانواده آنیلی باشد و یک اروپا. آنقدر ثروتمند که هفت نسل که هیچ، تمام نسلهایت غرق در پول و رفاه باشند ولی پشت پا بزنی به همه شان. از همه چیز بگذری تا خدای مسیح را بشناسی. مسلمان شوی و خانوادهات برای حفظ آبرویشان تو را در رسانهها دیوانه خطاب کنند تا مبادا منافع یهود بازیچه یک تازه مسلمانی شود که از قضا پاره تنشان! است. داستان کتاب آنطور که گمان داشتم جذاب پیش نرفت و از یک جایی به بعد فقط میخواندم که کتاب تمام شود. به غیر از یک بازهی کوتاه، تقریبا بقیه داستان یک سیر خطی را دنبال میکرد. با پایان یافتن کتاب به چند سوالی که در ذهنم تکرار میشدند پاسخی دریافت نکردم. ولی اواخر کتاب با خواندن چند جمله تلنگر خوردم. آیا من مسلمان تا به حال حداقل یکبار قرآن، کلام الهی را کامل به زبان مادری خواندهام؟ آیا حاضرم شبیه ادواردو از پول و خانواده و عشق که هیچ، از جانم برای آرمانهای دینم بگذرم؟ شاید بگویید بله، ولی نه سخت است. سخت است شخص اول کشورت باشی و خانوادهات در اروپا امپراطوریای داشته باشند و مردم زیادی از جهان تو و خانوادهات را بشناسند ولی برای مظلومیت مردم فلسطین و مسلمانان محروم و مظلوم جهان تمام اینها را فدا کنی. و آخر با مرگ ساختگی بگویند خودکشی کرده! لعنت بر صهیونیست. 2 17