یادداشتهای سیده نرگس نظامالدین (9) سیده نرگس نظامالدین 1403/3/16 مثل نهنگ نفس تازه می کنم معصومه امیرزاده 4.3 74 یک ماه خوندنش طول کشید و البته این دلیلی بر ضعفش نیست. منتها اگه مختصرتر بود و بخشهایی از قصه حذف میشد، در عین حفظ زیباییش راحتخوانتر بود و میشد به همه توصیهش کرد. به خصوص به آقایون. همچنین جاهایی از عاشقانههاش بیشباهت به فیلمهای دهه هشتاد نبود و خب... سطح کار رو ضعیف میکرد. مستوره زنی سرتاپا ایرانیه که شباهت زیادی به دختران دههٔ شصت و هفتاد داره. میخواد زنانگی و مادری و همسری کنه اما وحشت از دست دادن استقلالش رو داره و برای رسوندن زندگیش به تعادل دست و پا میزنه. اکثر ماها خودمون رو توی مستوره پیدا میکنیم و خوشاینده که نویسندهای تونسته ظرایف شخصیتی و نیازها و خلق و خوی مثبت و منفی رو به خوبی و با جزییات به قلم بکشه. 0 4 سیده نرگس نظامالدین 1402/9/27 قتل در قطار سریع السیر شرق آگاتا کریستی 4.3 12 حالا دیگه مطمئن شدم توی قصههای آگاتا کریستی صرفاً نباید منتظر پیدا شدن قاتل باشم و قصه تموم بشه. داستان قطعاً پیام خاصی داره و به جز پیدا شدن قاتل، غافلگیری پیامداری داره. این سومین کتابی بود که ازش خوندم. تا نیمه کتاب خستهکننده بود و داشتم ناامید میشدم. نیمه دوم داستان اوج گرفت و راضیم کرد. 0 17 سیده نرگس نظامالدین 1402/9/19 ده بچه زنگی آگاتا کریستی 4.4 63 از یه جا به بعد حس کردم چقدر این داستان برای من آشناست و من این تصاویر رو جایی دیدهم. با کمی فکر کردن یاد فیلم چاقوکشی ۲ افتادم. گوگل بهم گفت این فیلم اقتباس از این کتابه :) کتاب رو سهساعته تموم کردم. سریال سهقسمتی and then there were none هم مبتنی بر همین کتاب تولید شده که بعد از کتاب میرم سراغش. 0 32 سیده نرگس نظامالدین 1402/9/19 قتل راجر آکروید آگاتا کریستی 4.2 59 با تمام سرشلوغیها سهروزه خونده شد. و صد البته که ترجمهٔ روان خسرو سمیعی یکی از عوامل مهم سرعت مطالعه بود. ترجمهٔ روان توی راحت خوندن قصههای پیچیده خیلی مهمه. 0 20 سیده نرگس نظامالدین 1402/7/14 غول مدفون کازوئو ایشی گورو 3.8 26 وقتی یه رمان قوی و جاندار رو تموم میکنم، خودم هم احساس قدرت میکنم. اصلاً رمان قوی قدرت میده به خوانندهش؛ اما نمیدونم با این قدرته چه باید بکنم. مثل الان که دراز کشیدم و زل زدم به پنکهسقفی خونهٔ حجایرج و تنها کاری که ازم برمیآد، فکرکردن به غول مدفونه. با یه رمان طولانی طرف بودم که نسخهٔ چاپیش نزدیک به ۳۰۰ صفحه و طاقچهش نزدیک به ۶۰۰ صفحهست. یادمه ماهها پیش، چند صفحهٔ اولش رو خوندم و با اطمینان از اینکه کتاب بیخودیه، ولش کردم. آما... حدود یکسوم اولش کسلکننده و کشداره؛ تا جایی که ممکنه بارها تصمیم بگیرید از خیرش بگذرید. اصلاً کل داستان کشداره. گاهی دیالوگها یا حدیث نفسها طولانی میشن. فصلها طولانیان. باید تحملش کرد و شیرینیش رو آسهآسه چشید. اگه کمصبرید، نرید سراغش؛ اما اگه این متن شما رو ترغیب کرد به خوندن، بهتون قول یه داستان پرملات رو میدم که با شیب ملایمی اوج میگیره و از یه جا به بعد، قلابش بهتون گیر میکنه و شما رو دنبال خودش میکشونه. #غول_مدفون ترکیبیه از تاریخ و حماسه و عشق و افسانه و تمثیل و نماد و قصه. داستان توی انگلستان قرون وسطا میگذره و شخصیتهای انگلیسی مثل مرلین و شوالیه و شاه آرتور و تاریخ این کشور مثل جنگ ساکسونها و بریتونها، بخشهایی از قصه رو تشکیل میده؛ اما نترسید. با یه داستان تاریخی روبهرو نیستید. اصل داستان مربوط به اژدهاییه که حضورش باعث ایجاد مه فرضی شده که اون مه، آدمها رو دچار فراموشی کرده؛ فراموشی گذشته و بدیهاش و حتی خوبیهاش. این میون، یه زوج سالخوردهٔ انگلیسی میزنن به دل جاده بهدنبال پسر گمشدهشون که حتی اسمش رو به یاد نمیآرن و توی راه، از خانهای مختلفی عبور میکنن و دست و پا میزنن تا خاطرات گذشتهشون رو به یاد بیارن. شخصیتهای داستان دو دستهن. یک دسته که اختلاف دارن سر کشتن اژدها و دستهٔ دیگه که معتقدن باید ازش مراقبت کرد. نکتهٔ مهم اینه که همهٔ شخصیتها خاکستریان. این قصه، پره از معنا و مفهوم و فلسفه و اخلاق و جایزهٔ نوبل ادبی ۲۰۱۷ رو برده. شیرینی داستان به لطف ترجمهٔ حرفهای و ویرایش تمیزش دوچندان شد. این دومین رمان از این نویسندهٔ ژاپنیه که خوندم. #بازمانده_روز رو پیش از این خوندم که اون هم ترکیبی بود از داستان قوی و ترجمهٔ عالی. 🟥اگه خواستید بخونید، از نشر میلکان و با ترجمه فرمهر امیردوست بخونید. 0 3 سیده نرگس نظامالدین 1402/7/12 هر صبح می میریم سیداحمد بطحایی 2.8 18 دوسومش رو بهسختی و با التماس به خودم خوندم. دیگه نمیتونم ادامه بدم 🥴 انگار نویسنده خودش و من رو بیدلیل درگیر یه قصهٔ نسبتاً ساده ولی سختخوان کرده. همهچی درهمبرهمه. شخصیت اصلی هم پرحرفی کرده. دیگه نمیتونم ادامه بدم. 1 22 سیده نرگس نظامالدین 1402/5/31 وقتی یتیم بودیم کازوئو ایشی گورو 3.4 8 فکر میکنم فقط بهخاطر احترامی که برای نویسنده قائلم، کتاب رو تا آخر خوندم :) و چه عجیب که چاپ دوازدهم این کتاب انقدر غلطهای املایی و نگارشی داره! 0 10 سیده نرگس نظامالدین 1401/10/11 بی نام پدر سیدمیثم موسویان 3.8 25 یک قصۀ درجه یک و دلنشین که با قلم سختخوان و سه نقطههای بیجا و مکالمات بدون راوی به طرز غمانگیزی حروم شده. خوندنش برای من یک ماه طول کشید بس که این متن سخت و نامفهوم بود. به نویسنده توصیه میکنم کتاب رو بازنویسی کنه و مفهوم و عادی بنویسه. استقبال ازش ده برابر میشه! 1 6 سیده نرگس نظامالدین 1401/10/11 کلارا و خورشید کازوئو ایشی گورو 3.5 22 در حال خوندنش هستم؛ البته با ترجمۀ شیوا مقانلو از نشر نیماژ که بسیار عالی و روانه. انگار یک فارسیزبان کتاب رو نوشته با اسامی خارجی. 0 11