یادداشتهای مریم روشندل (6) مریم روشندل 1403/3/12 سیر عشق آلن دوباتن 4.0 30 سیر عشق| آلن دو باتن| شقایق نظرزاده| نشر فرمهر خوندن کتاب رو به عزیزانی که در رابطه عاطفی هستند یا روزی قصد ورود به رابطه رو دارند و حتی نیستند و ندارند پیشنهاد میکنم. چرا؟ همهی ما در رمانها و فیلمها مسیرِ پر فراز و نشیبِ رسیدن دو دلداده رو خوندیم و دیدیم، اما تقریبا همیشه پایان مصادف با به هم رسیدن بوده و آن دو سالیان سال به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی کردند! و بعد ما از خودمون میپرسیم: پس چرا زندگی ما اونقدر راحت و روان و بیچاله و چوله نیست؟ آلن دو باتن در این کتاب اتفاقا به همین فراز و نشیبهای بعد از فروکش کردن تب و تاب عشق پرداخته! زمانی که با کسی زندگی میکنی و از خودت میپرسی: اصلا چرا این آدم رو انتخاب کردم؟ نون کم داشتم یا آب؟ مشکلاتی که حتما در همهی زندگیهای مشترک (یا حتی همهی روابط میانفردی) پیش میاد و توقعات و انتظاراتی که از طرف مقابل داریم! چیزهایی که از این سر دنیا تا اون سر دنیا مشترکند. و چرا وجود دارند؟ و در برابرشون چکار کنیم؟ کتاب رمان نیست! اما از زندگی یک زوج برای جا انداختنِ موضوعات مدنظر نویسنده استفاده میشه و باعث خوشخوانتر شدن کتاب میشه. ذکر چند نکته اهمیت داره: ۱. قاعدتا کتاب از نظر فرهنگی با ما متفاوته و جهانبینی متفاوتمون باعث میشه بخشهایی رو با نویسنده مخالف باشیم. ۲. کتاب ترجمهی کمی سختی داره البته نه اونقدر که خیلی اذیت بشید و بذارید کنار. (البته من نظرات سایر مترجمها رو هم چک کردم و متوجه شکایت از روان نبودن ترجمه شدم که این مورد نشون میده احتمالا متنِ اصلی کمی سنگین نوشته شده بوده و همهی مترجمها بد ترجمه نکردند 😅) ۳. این نسخه از کتاب، دارای اشتباهات تایپی هم هست. ۴. احساس میکنم فیلمِ "رمانتیسم عماد و طوبا" اقتباسی از این کتابه پس اگه حوصلهی خوندن کتاب رو ندارید اون فیلم میتونه دیدگاه کلی این کتاب رو براتون به تصویر بکشه. از اون کتابهاییه، که بعد از خوندن داوطلبانه امانت یا هدیه میدید. پ.ن: ظاهرا ترجمهی نشر نیلوفر روانتر هست. 0 3 مریم روشندل 1402/9/26 دره ی رنگین کمان جلد 7 لوسی مود مونتگمری 4.6 16 ماجراهای جلد هفتم بیشتر در مورد خانهی کشیش بود و داستان برپایهی اتفاقاتی که برای کشیش و بچه هاش رخ می داد بود. آنی در جلد هفتم، فقط شنوندهی ماجراها بود و کم کم باید قبول کنیم، آنشرلی در حال اتمامه و آدمهای جدید جاش رو گرفتند. اما، دو صفحهی آخر کتاب نوید رخدادهای جالبی رو در جلد بعدی کتاب میده. 0 2 مریم روشندل 1402/9/20 اما - متن کامل - جین آستین 3.4 29 بنظر من داستانی معمولی بود، و از دوران پختگی نویسندگیِ نویسنده انتظار بیشتری داشتم. قسمتهایی از داستان واقعا جذاب بود اما در کل توصیفاتی بسیار خستهکننده داشت. ولی خب اونقدری هم کشش داشت که توی سه روز تمومش کنم. (شاید با انگیزهی شروع یک کتاب جدید) 0 1 مریم روشندل 1402/9/11 تفکر زائد محمدجعفر مصفا 3.5 4 فقط فهمیدم، "من" من نیستم! این توصیفات، این ویژگیها من نیست! چطور خودِ مصنوعی را کنار بزنم و به خودِ اصلی برسم؟ نمیدانم... 0 3 مریم روشندل 1402/8/21 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.2 245 #سمفونی_مردگان #عباس_معروفی اولین کتابِ سال ۱۴۰۲ سمفونی مردگان بود. امسال برخلاف پارسال، هدفم زیاد کتاب خوندن نیست، کتابِ خوب خوندنه. و شروع کار با این شاهکارِ عباس معروفی بود. از نظر ادبیات عالیه و سیر داستانی جذابی داره، تمام کتاب تویِ اوجه، حتی در موومان یکم ۲ که قسمت پایانی کتاب هست هم شما رو غافلگیر و شگفت زده میکنه. از نظر من اوج کتاب موومان چهارم بود، جایی که بیشترین همزادپنداری رو داشتم با یکی از شخصیتهای کتاب :) بنظرم میاد برای روانشناسها کتاب جذابی باشه :) محتوای کتاب، تقابل هابیل و قابیل درخانوادهست، با سرنوشتی متفاوتتر :) یک برادر که درتلاشه پا جایِ پایِ پدر مستبدش بذاره و برادری دیگه که دغدغه ها و افکار متفاوت تری نسبت به خانواده داره و زندگی با عزیزانی که دغدغههات رو درک نمیکنند چالشهایی رو بهوجود میاره... 0 0 مریم روشندل 1402/8/19 من او رضا امیرخانی 4.3 156 اولین باری که این کتاب رو دیدم، ترم اول دانشگاه بودم. از کتابخونه امانت گرفته بودم و تا پایان ترم، نصف کتاب رو خوندم. باید کتاب رو برمیگردوندم... در عطش داستان بودم تا امسال، که این کتاب هدیهی تولدم شد و تا امروز، که تمومش کردم. احتمالا گفتن از محتوای کتاب تکراریه. سبک امیرخانی رو به اندازهی سبک نادرابراهیمی دوست دارم. هرچندگاهی نیاز میشه یه جمله رو دوبار بخونم اما این جملهها و بازی با کلمات لذت خوندن رو برام دوچندان میکنه. دوست داشتم، در کنارِ اینهمه ناکامی در کتاب، یه اتفاق خوب هم بیفته که شیرینیش ته دلم بنشینه ولی خب، صلاح کار با امیرخانی بود که اینطور نخواست! همونقدر که سبک امیرخانی رو دوست دارم، با رسمالخطش مشکل دارم و این موضوع موقع خوندن کمی آزردهم میکنه. یکجاهایی در کتاب اغراقها رو نمیپسندیدم و دوست داشتم داستان سیرِ طبیعیتری داشته باشد. مثل ظهور گاه و بیگاه درویش مصطفا! (البته که حرفهاش ارزش تحمل از گور برخاستنش رو داشت) یا فصل آخر کتاب که... بههرحال تک تک شخصیتهایِ داستان رو با عمق وجودم دوست داشتم و توی قلبم جا دادم. از هرجایِ کتاب که بتونم ایراد بگیرم، شخصیت پردازی ها رو تحسین میکنم. این اثر سومین کتابی (نیمدانگ پیونگ یانگ، بیوتن) بود که از امیرخانی میخوندم و از اونجایی که شنیدهها حاکی از این بود که این اثر شاهکار امیرخانی هست، با توجه به تجربهم از خواندن دو کتاب دیگر، بهنظرم میرسه سایر آثارش نباید چنگی به دل بزنند... من او رو دوست داشتم، خیلی زیاد دوست داشتم ولی چسباندن لقب شاهکار تنگِ این کتاب، لقمهایست که نه از گلویِ من پایین میرود، و نه او! 4 10