یادداشت عارفه مومن زاده

تنها گریه کن: روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان
        کتاب تنها گریه کن ، روایت زندگی اشرف سادات است مادر شهید محمد معماریان 
اشرف سادات قبل از اینکه مادر شهیدی نوجوان باشد، زنی انقلابی و مجاهد بود .
کتانی سفید با خط های سیاه خریده بود و عهد کرده بود تا زنده است برای دین خدا و راه امام حسین با تمام توان بدود.
بعد از انقلاب خانه اش به نوعی پایگاه بسیج شده بود و از هر کمکی خودش و همسایه ها و اطرافیانش دریغ نمیکردند.
محمد نوجوانش با اصرار به جبهه می رود و بعد از چندین بار اعزام به شهادت می رسد .
به مادرش وصیت می کند بعد از او در میان مردم گریه نکند ، چون او با شهادت سربلند شده ؛ و اگر از دلتنگی بغض کرد در تنهایی برای خودش گریه کند .
.
وقتی کتاب را می خوانی از بدو بدو های اشرف سادات خسته که نمیشوی هیچ ، در وجود خودت هم انرژی خاصی حس می کنی و می گویی پس من هم باید به اندازه خودم قدمی بردارم.
      
8

14

(0/1000)

نظرات

هانیه

هانیه

1402/4/29

دقیقا من الان چنین حالی دارم الان که محرم میگم منم باید مثل اشرف سادات کاری کنم منم باید بلند شم برای هیت امام حسین کاری کنم...

0