بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت روشنا

روشنا

1402/05/04

                این سومین کتابی از بکمن بود که خوندم. مثل همیشه بکمن اوج زیبایی‌ها، احساسات و معانی رو تو ماجراهای کوتاهی گنجونده. 
یه تیکه‌ای از کتاب تونست اشکم رو در بیاره و همین قسمت باعث شد، این کتاب یکی از قشنگ‌ترین کتابایی باشه که خوندم. 🤧 این قسمت رو تو بریده‌ها نمیذارم چون خوندنش در بطن ماجرا است که قشنگه.
داستان از زبان پدری روایت میشه که داره با پسرش صحبت می‌کنه.  شبیه نامه‌ای که برای فرزندش نوشته و ما در حال خوندنشیم. اول کتاب، این پدر که در تمام طول داستان اسمش رو نمی‌دونیم به پسرش میگه که یه نفرو کشته و بعد روایت می‌کنه که چه اتفاقی افتاده. در این بین به گذشته‌ها میره و از عقایدش، زندگیش و رابطه‌ی پدر و پسریشون میگه.
از اون کتابا است که معماهایی درباره آدما برات طرح میکنه و وقتی تا آخرش خوندی و راز قصه برات فاش شد، باید دوباره برگردی و از نو اتفاقا رو مرور کنی.
خیلی قشنگ بود ولی به عنوان اولین کتابی که از بکمن میخواید بخونید، توصیش نمی‌کنم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.