یادداشت محدثه محمدزاد

نگاهی به شعر نیما یوشیج: بحثی در چگونگی پیدایش نظامهای شعری
        وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ

«نظام شعری» مجموعه‌ای از اشعاری است که دارای ویژگی‌های وزنی و ساختاری مشخصی است. معمولاً هر جامعهٔ زبانی دارای چند نظام شعری متفاوت است. مثلاً در حال حاضر در زبان فارسی سه نظام شعری فعال و پرکاربرد وجود دارد که عبارتند از شعر عروضی و شعر نیمایی و شعر عامیانه.
این بند را از مقدمهٔ کتاب نقل کرده‌ام. در مقدمه به توضیح بخش‌های گوناگون کتاب هم برمی‌خوریم:
در فصل اول کتاب با عنوان «فرضیات و تمهیدات نظری»، به‌اختصار پیش‌فرض‌های نظری خود را معرفی کرده‌ایم.
در فصل دوم به بررسی شعر عروضی فارسی (و چگونگی پیدایش آن) پرداخته‌ایم.
در فصل سوم به بررسی شعر مشروطه که آن را پیش‌درآمد شعر نیمایی می‌دانیم، پرداخته‌ایم.
در فصل چهارم نشان داده‌ایم که چگونه از سال‌ها پیش از انقلاب مشروطه، نثرنویسان ایرانی مردم را با مفاهیم اولیهٔ رمانتیسم اروپایی آشنا کرده‌بودند و به سمت انقلاب سوق داده‌بودند. و مهم‌ترین اقدام شاعران مشروطه این بود که توانستند پس از انقلاب، مفاهیم منتقل‌شده توسط نثرنویسان را وارد شعر نیز بکنند. 
فصل پنجم که فصل اصلی و مفصل‌ترین فصل کتاب است، به بررسی شعر و جهان‌بینی نیما یوشیج اختصاص دارد.
فصل ششم کتاب شامل جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از کل مباحث کتاب است.
فصل هفتم با عنوان «ضمائم» شامل زندگی‌نامهٔ کوتاهی از نیما یوشیج و فهرستی از عناوین شعر او (به هم‌راه تعداد مصراع‌ها، سال سرایش و قالب هر شعر) است.

بیش‌ترین لطف این کتاب در نظام‌بخشی و منظم‌بودن آن است. امید طبیب‌زاده تمام تلاش خود را کرده تا طرحی کلی و منظم از حیات شعر فارسی ترسیم نماید. در روند دیدن این طرح که از قبلِ پیدایش شعر عروضی آغاز می‌شود و تا پیدایش شعر نیمایی ادامه دارد، ما با بحث‌هایی نظری پیرامون چگونگی پیدایش نظام‌های شعری نیز مواجه می‌شویم. تو گویی با یک تیر، دو نشان! فقط جای بحث دربارهٔ پیدایش شعر عامیانه خالی است...
      

27

(0/1000)

نظرات

 پردیس

1401/11/23

سلام بر شما محدثه جان. چه خلاصه‌ی مفیدی. من در دوره‌ی دبیرستان این کتاب آقای طبیب‌زاده را خواندم و علی‌رغم اینکه ایشان استاد باسوادی در زبان‌شناسی هستند، باید بگویم کتاب بسیار بسیار ضعیفی است. برای شناخت نیما پیشنهاد می‌دهم کتاب‌های «خانه‌ام ابری است» از استاد تقی پورنامداریان، «بوطیقای شعر نو» ازشاپور جورکش و یادداشت‌های دکتر رضا براهنی و زنده‌ام محمد حقوقی را بخوانید.
3

0

سلام و رحمت. خیلی ممنونم از توصیه‌هاتون. بوطیقای شعر نو ر خونده‌م اما باقی ر کامل نه. حتماً در اولویت قرارشون می‌دم. فقط ببخشید نظرتون راجع‌به «انسان در شعر معاصر» چی‌ست؟ قصد آغاز این یکی ر داشتم. 

0

 پردیس

1401/11/23

آوخ! اصلاً فراموش کرده بودم! از محمد مختاری نازنین هر چه نخواندید به ضرر خود کار کردید. انسان در شعر معاصر را بخوانید حتماً و پس از آن چشم مرکب را. هفتاد سال عاشقانه هم یک تحلیل خیلی خوبی از شعر عاشقانه‌ی فارسی از ابتدای آغاز شعر کلاسیک تا دهه 70، که آخرین دهه‌ای بود که ایشان زنده بود، به دست داده و یک جنگ عالی از اشعار معاصر عاشقانه در انتها دارد. 

0

خیلی ممنونم. لطف کردید. 🌺✨ 

0

 پردیس

1401/11/23

و راستش من اصلاً مرادش را از شعر عامیانه نمی‌دانم. شعر عامیانه به تسامح به آنچه گفته می‌شود که مردم کوی و برزن می‌سازند و می‌خوانند. گاهی هم خودشان نساخته‌اند، مثل: «نه دیگه این واسه ما دل نمی‌شه...». چیزی که در این تقسیم‌بندی به نظرم مغفول مانده، شعر سپید و شعر زبان و ایضاً شعر دیگر است.
3

0

بعید می‌دانم نهاد دانش‌گاهی ادبیات فارسی، این شعرها را حالاحالاها به رسمیت بشناسد. :) البته شما به‌تر می‌دانید.
ممکن است منظورشان ترانه‌ها باشد؟
به نظرتون می‌شه شعر عامیانه (فارغ از تعریفش) ر یک نظام شعری جداگانه دانست؟ یا به‌تر است زیرمجموعهٔ شعر عروضی در نظر بگیریم؟ تفاوتی که خودشان مدنظر داشتند این است که شعر عامیانه برخلاف شعر نیمایی و عروضی، وزن تکیه‌ای-هجایی دارد. 

0

 پردیس

1401/11/23

راستش این است که ما اصلاً یک گرایش داریم در مقطع کارشناسی ارشد به نام ادبیات عامیانه:). پس شناخته است.مورد دومی که فرمودید، من نمی‌دانم، مطالعه‌ای در این حد جزئی نداشته‌ام و باید از اهل فنش بپرسید. 

0

این شعرها منظورم شعر زبان و شعر دیگر بود... 
متشکرم! 🌱🌱🌱 

0

طه

1402/2/29

سلام خوب هستید 
کم پیدایید
12

0

سلام و رحمت.
خدا ر شکر. گاهی خوبم و گاهی بد. 😄 ممنونم از لطف و احوال‌پرسی‌تون.
حال شما خوبه؟ اوضاع در چه حاله؟

کم‌پیدا که چه عرض کنم! چندباری تصمیم گرفته‌م دوباره بهخوان ر جدی بگیرم، اما نشده... ایشالا از اول خرداد! 

0

طه

1402/2/30

امیدوارم همیشه خوب باشید

بد نیست، خیلی هم تعریفی نیست. زنده‌ایم فعلا خدا رو شکر.


من هم چند وقتی بود چیزی نمی‌نوشتم، البته خیلی هم چیزی نمی‌خواندم که اینجا بخواهم بنویسم.


فراموشم شد بهتون زودتر بگم، ما با چند تا از بچه ها، از جمله  بچه‌های بهخوان، هر از چند گاهی، جمعه‌ها جمع میشیم  کافه شهر کتاب مرکزی، اگر خواستید شما هم تشریف بیارید.
هفت هشت نفری میشیم معمولا.
البته من خودم به ندرت، معمولا یک ماه یک بار بلکه کمتر میرم. 

0

ای بابا... کاشکی کاری برمی‌آمد/بربیاید از دست ما تا فروردین شوند همهٔ اسفندها...
فعلاً تنها کاری که از دستم برمی‌آد اشتراک یه غزل مولوی‌ست... مگر این‌که شما بفرمایید کاری می‌توان کرد یا خیر! https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh1855

چه‌قدر عالی. ایول! ممنونم که گفتید.
امکانش هست اون جمعه‌ای که خودتون تشریف می‌برید، چند روز قبلش خبر بدید تا منم هماهنگ بشم و اگر شد بیام؟ 

0