یادداشت سیده زینب موسوی
1403/11/13
کلیدر ماجرای چندین شخصیت رو در ایلات و روستاهای خراسانِ ۸۰ـ۷۰ سال پیش دنبال میکنه، با محوریت خانوادهٔ کلمیشی و پسرشون گلمحمد. این گلمحمد هم البته یه شخصیت واقعی تاریخیه که حدود سالهای ۱۳۲۰ علیه اربابهای ظالم قیام میکنه و سال ۱۳۲۳ در این مبارزه کشته میشه. البته تا جایی که من فهمیدم آقای دولتآبادی یه مقدار تاریخ وقایع رو جلوتر آورده. 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 میدونم کلیدر طرفداران زیادی داره و خیلیها این مجموعه رو یه شاهکار میدونن. ولی با تمام احترامی که برای این عزیزان قائلم، نظرم به شدت متفاوته. البته این دو جلد حدود یکچهارم کل مجموعهست و من معمولا قضاوت در مورد مجموعهها رو به آخرش موکول میکنم. منتها، این وقتیه که لااقل تونسته باشم یه ارتباطی با شروع اون مجموعه بگیرم و شخصیتهاش به دلم نشسته باشن، چیزی که در مورد این اثر اتفاق نیفتاد و برای همین دیگه تصمیمی برای ادامهش ندارم... ممکنه فکر کنید من تو کتابها دنبال شخصیتهای خوبی هستم که کاملا با معیارهای اخلاقی خودم منطبق باشن. باید بگم من دنبال شخصیت بیعیب و نقص نیستم چون فکر میکنم داستان جذابی از دنبال کردن همچین شخصیتی در نمیاد، منتها یه سری عیب و نقصها برام یه جورایی خط قرمزه و مهمتر از اون، رویکرد کلی نویسنده به این عیبهاست (واضحه که دارم در مورد شخصیتهای مثبت و اصلی صحبت میکنم دیگه؟ چون شخصیتهای منفی میتونن هر چقدر که دلشون میخواد بد باشن و هر خط قرمزی رو رد کنن 😄). و باز اگه داستان جنبههای جذاب دیگهای داشته باشه میتونم تا حدی با این مشکل کنار بیام که خب به نظرم این رمان فاقد چنین جنبههای جذابی بود (از نظر من). در واقع، وقت گذروندن با این کتاب برای من نه لذتی داشت و نه باعث شد ذهن و دلم درگیر سوالهای اساسی بشه. بله، کتاب توصیفات زیبایی داره و قلم نویسنده در بسیاری از این توصیفات تحسینبرانگیزه. و منم با توجه به کلاسیکهای متعددی که خوندم با حالت توصیفمحور این کتابها آشنام. و چقدر هم بعضیهاشون رو دوست دارم، مثل توصیفات ناب تولستوی که قشنگ تمام حواس پنجگانهٔ آدم رو درگیر میکنه... منتها، برای من، توصیف زیبای خالی وقتی با یه داستان درست ترکیب نشده باشه لطفی نداره. و به نظرم خیلی از توصیفات این کتاب واقعا اونقدرها هم در خدمت داستان نبودن... طوری که من موقع گوش دادن به این قسمتها خیلی جاها باید به شدت برای پرت نشدن حواسم تلاش میکردم، اونم منی که تا به حال کلی کتاب صوتی گوش دادم و توجهم به جزئیات این کتابها بعضا از دوستانی که متنش رو خوندن بیشتره! البته میتونم درک کنم که این تیکهها چطور عاشقان ادبیات و نویسندههای بالقوه و بالفعل رو به وجد میآره... 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 اینم هست که هنر نویسنده شاید بیشتر از هر جای دیگه موقع توصیف صحنههای جنسی و عشقهای مورددار خودش رو نشون داده 🚶🏻♀️ و باز لازمه تأکید کنم که من صحنهٔ جنسی کم نخوندم 😅 چون اصولا خیلی از کتابهایی که میخونم کتابهای انگلیسی بیسانسور هستن. منتها مثلا به توصیف شاعرانه و عاشقانه از جزئیات رابطهٔ جنسی یه مرد با زن داییش اولین بار تو این کتاب برخوردم 🙄 کلا هم نمیدونم ایران روستایی ۸۰ سال پیش چطور بوده که توش ارتباط با زن شوهردار و یا رابطهٔ جنسی قبل ازدواج عادی حساب میشده، طوری که به سختی باید اینجا شخصیتی رو پیدا کنی که دنبال چنین چیزهایی نبوده باشه! (اگرم نبوده نه اینکه این کارا به نظرش بد بوده باشه، نه، صرفا موقعیتش تا الان گیر نیومده 🙄). نکتهٔ جالب اینجاست که وقتی قبلتر گفتم این تیکههای رمان به نظرم اونقدرها منطبق بر واقعیت اون زمان نیست، با دو نوع واکنش برخورد کردم. از یه طرف دوستانی بودن که میگفتن نه، اتفاقا تصویر آقای دولتآبادی از اون دوران درسته و اشتباه از شمای خواننده و اطلاعات ناقصته. و از طرف دیگه دوستانی بودن که میگفتن این یه رمانه دیگه! کتاب تاریخ که نیست تا ازش انتظار دقت تاریخی داشته باشیم! در جواب مورد دوم باید بگم که اصولا مای خواننده از یه رمان رئال که داره در یه زمان تاریخی مشخص و در یه جغرافیای مشخص اتفاق میافته انتظار داریم تا حد خوبی اون برهه از تاریخ رو درست بازنمایی کنه. مثلا وقتی دزیره میخونیم انتظار داریم یه تصویر حداقل تا حد خوبی درست از فرانسهٔ اون زمان ارائه بده، نه؟ یعنی حتی فانتزیهای تاریخیای که من خوندم تا حد خوبی به این اصل وفادار بودن! در جواب مورد اول چی میتونم بگم؟ چیزی که من از اون دوران میدونم محدود به شنیدهها و کتابهای دیگهایه که خوندم و قطعا نمیتونم نظر قاطعی در این مورد بدم. نکته اینجا البته اصل وجود چنین روابط و چنین شخصیتهایی نیست بلکه فراوانی این مسائله و البته نوع پرداخت نویسنده بهشون. مثلا من تو کتابهای خارجی رابطهٔ قبل از ازدواج کم نخوندم و در بیشتر موارد هم مشکلی باهاش ندارم 😅 چون به این موضوع تو همون فرهنگ نگاه میکنم. ولی تو هیچکدوم از این کتابهای خارجی به موردی برنخورده بودم که دختری که خودش نامزد داره و تا قبل از اون عفیف بوده، یهو سر اینکه طرف لختش رو دیده عاشقش میشه، نامزدش رو که تا قبل از این عاشقش بوده کلا فراموش میکنه و با تمام توان اینقدر خودش رو میندازه جلوی این مرد زندار که بالاخره طرف وسط بیابون لای خار و خاشاک کارش رو بسازه 😐 در مورد نوع تصویرسازی نویسنده از دین و آدمهای دیندار هم البته چیزی نمیگم چون با توجه به سبقهٔ ایشون انتظار دیگهای نداشتم. 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 همونطور هم که گفتم من نسخهٔ صوتی کتاب رو گوش دادم (و اگر نبود تخفیف ۸۰ درصد فیدیبو بعید بود سراغش برم 😅). و واقعا هم اجرای صوتی کتاب عالی و حرفهایه. راوی آرمان سلطانزادهست و شخصیتها هم گویندههای جدا دارن که به عنوان یه مشتری کتابهای صوتی اسم خیلیهاشون برام آشنا بود (شیما درخشش، مریم پاکذات، مهبد قناعتپیشه، سحر بیرانوند، تایماز رضوانی و حتی بازیگری مثل فریبا متخصص). در واقع این اجرای صوتی برای من از معدود نقاط قوت این کتاب بود 😅 و پیشنهاد میکنم اگر هم روزی خواستید سراغ این کتاب برید نسخهٔ صوتیش رو امتحان کنید (البته که خیلی گرونه! مخصوصا در برابر نسخهٔ الکترونیکی که قیمتش در حال حاضر تو فیدیبو برای این دو جلد ۳۶ تومن بیشتر نیست که با تخفیف فیدیکلاب رسما چیزی ازش نمیمونه 😅).
(0/1000)
نظرات
1403/11/13
من این کتاب رو نخوندم. اما جسارت شما رو در نقد این کتاب بسیاااار تحسین میکنم. چون اساسا بعضی کتابها به بعضی دلایل، برای اهل کتاب انگار خط قرمز میشن طوری که اگر کسی نقدشون کنه، گویا از سر عدم درک خودشه! لذت بردم.
1
14
1403/11/14
حوصله من به قلم آقای دولت آبادی قد نداده هیچ وقت ، اما پدرم تقریبا همه آثارشون رو خوندن و طرفدار پروپاقرص قلمشن. من هم براشون مجموعه های مختلفی از این نویسنده هدیه گرفتم... اما واقعا خیلی از آثار معروف برای همه خوب تلقی نمیشه ، حتی خوندن آثار معروف و گل درشت هم به خودی خود همیشه به درد آدم نمیخوره... منم با اینطور توصیفات مشکل دارم... اما درنهایت سلیقه ، شناخت و ... و ... غالب میشه. کار بسیار خوبی می کنی که هم نقدت رو نوشتی هم وقتی کتاب خوبِت نبوده نیمه رها کردی! نوعی از شجاعت آدم به همین انتخاب هاست
8
1403/11/15
در مورد توصیفات کتاب کاملا باهات موافقم هرچند که در مورد بقیه یادداشتتم موافقم
1
سیده زینب موسوی
1403/11/13
0