بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت سجاد خالقی

                نویسنده ی این کتاب یک روز به خودش گفته چی بنویسم که معروف بشم؟ بعد در جواب خودش گفته یکی از معروف تربن کتاب جهان را کپی کن. و چه کتابی بهتر از شازده کوچولو؟
چارلی خلاقیتش را به کار برد تا یه اسب و یه موش کور به شازده کوچولو اضافه کنه.
بعدش چند تا جمله ی خوشگل با فضای سانتیمانتال گذاشت توی دهن موش کور و اسب. مثلا آدم باید یاد بگیره اول خودش را دوست داشته باشه یا آدم بدون غذا زنده می مونه اما بدون عشق هرگز یا کمک خواستن به معنی تسلیم شدن نیست به معنی مبارزه کردنه.

چارلی خیلی غرق پست مدرن و ادا اطوار ضد پیرنگ شده بود برای همین سر و ته و اول و آخر و وسط و هیچ جای کتاب بهش ربطی نداشت.
بعد یه پاراگرافی که حداکثر صد تا کلمه می شد توی ۱۲۰صفحه کتاب پخش کرد. نقاشی ها را هم به بچه ی دوستش الکس سپرد که گاهی روی برگه کاغذ خط خطی می کرد.
و اینچنین بود که این کتاب پا به عرصه ی وجود گذاشت و کمر بازار و دنیای ادبیات و شازده کوچولو و روباه و خلبان و ما را شکست. 
آقای چارلی من یو اسپیک فارسی؟
حالا  اگه یه روز فارسی یاد گرفتی و این متن را خوندی بدون این پولا خوردن نداره، ما تو ایران نویسنده کپی کار زیاد داریم اما تو دیگه خیلی حرفه ای هستی،
        
(0/1000)

نظرات

خودم کتاب رو نخوندم، ولی فیلم رو دیدم.از همه نظر تاثیر برانگیز بود و فضا سازی قشنگی داشت .
هر کتابی جایگاه خودش رو داره ولی جایز نیست که در مورد یک نویسنده،از میلیون انسانی که قصد داشتن،نویسنده بشن و حتی یکبار قلم دست خودشون نگرفتن،اینطور انتقاد کرد.
شما یا هر فرد دیگه ای که میتونه ،برین کپی کنین، من کتاب شما رو میخونم.
چون هر کتابی،با تمام چالش های پشتش، میشه حداقل یکبار خوند.
با احترام
و یه چیز دیگه، هر کتابی واسه یک رده سنی خاص و شرایط خاص  میتونه خاص ترین کتاب دنیا باشه.
مهم الهامی هست که از کتاب گرفته میشه، نه کپی بودنش و یا هر چیز دیگه
1
با تمام احترام باید بگم حرف شما درست نیست. این کتاب واقعا ارزش خاصی نداره. اینکه بتونه روی کسی تاثیر بذاره نشون‌دهنده‌ی نپختگی خواننده هست و همین باعث شده کتاب به این حد موفق بشه. در همین ژانر پیشنهادمی‌کنم کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک رو بخونید و با این کتاب مقایسه کنید. تحلیل نمادهای دو کتاب نشانگر تفاوت سطح دو کتاب هستند. در لایه‌های سطحی‌تر شاید این کتاب بهتر باشه ولی عمیق‌تر که نگاه کنید می‌بینید که این کتاب واقعا حرف خاصی برای گفتن نداره. 
گاهی اوقات اگر به حرف پیرهامون بیشتر دقت کنیم. ب صحبت ها و معاشرت های گیس سفید و مو سفید کلی جمله ی زیبا و ارزشمند خواهیم دید با این تفاوت ک ممکنه تعدادی از اونها حتی سوادم نداشته باشن اما زندگی کردن بلدن.
ماریانا

1402/06/19

حرفی برای گفتن نداشت؟ خب شاید باید به این قضیه که کتاب ها رده بندی سنی دارن باید توجه بیشتری کرد
و در ضمن تصویر سازی یک کتاب کار هر کسی نیست وگرنه همه الان تصویر ساز کتاب بودن. ارزش خطی طراحی های صورت گرفته برای داستان نشون میده که طراح کسی فراتر از یک بچه ی پنج ساله ست. قبل از نوشتن هر چیزی به عنوان نظر شاید بد نباشه به این فکر کنین که با نوشتن این کلمات چه کسی رو زیر سوال میبرین، نویسنده یا شعور حقیقی خودتون؟