یادداشت محدثه سلمانی

                آقای محمد علی جعفری رو به روایت های ساده و بی تکلفش می شناسم. آرام جان هم روایتی بود از محبت مادر و فرزندی.
خوندن زندگی شهدا خیلی جالبه. شهید یک بچه معمولی بوده، بازیگوشی می کرده، می رفته، می اومده، درس می خونده، نمی خونده، رفیق داشته، تفریح داشته و هیئت می رفته؛ همون کارایی که من هم می کنم و کلی آدم دیگه هم می کنن. اما یه روزی تفاوت بین امثال من و شهید معلوم میشه.پیدا کردن این تفاوته که شهید رو شهید کرده قشنگه. 
شهید حدادیان شهید امنیت بوده و چقدر شهدای امنیت مظلومن و چقدر خونشون روشنگره. با فرقه دراویش گنابادی قبل از شهادت شهید آشنا بودم و می دونستم آدما ناجوری ان اما شهادت شهید حدادیان به همه نشون داد که دروایش فقط یک فرقه مذهبی نیستن و چقدر عقایدشون افراطی و خطرناک شده.
خیلی از جزئیات ماجرای گلستان هفتم رو اولین بار توی این کتاب خوندم و ماجرا برام روشن تر شد.
خدا محمد حسین حدادیان رو رحمت کنه و  ان شاء الله  توی فتنه هایی که پیش رو داریم و توی اون دنیا دستگیر ما باشه. 
پ. ن:دلم  فاطمیه امامزاده علی اکبر چیذر خواست

        
(0/1000)

نظرات

این کتاب رو خیلی دوست داشتم ، چون بی تکلف و خودمونی بود
1
آره خیلی. طفلک معصوم