یادداشت ماه آسمان

                داستان با یک اتفاق آغاز می‌شود، مراجعه ی زنی جوان به کاراگاه اسپید که در نهایت منجر به یک قتل می‌شود.اما این قتل در داستان پیگیری نمی‌شود،گویی حادثه ای  است بی اهمیت.
یک سوم ابتدایی داستان بیشتر طرح سوال است،ظاهرا نویسنده خوش ندارد اطلاعات چندانی در اختیار خواننده قرار دهد،نه توصیف ها و نه گفت‌و‌گو ها در راستای روشن کردن ذهن خواننده نیستند و فقط بر ابهام اضافه می‌کنند،این ابهام تاجایی پیش می‌رود که خود اسپید از ندانستن بیش از حد می‌نالد.
انقدر حجم مجهولات و موارد مبهم زیاد است که خواننده در نداستن گم‌ می‌شود.
یک سوم پایانی، ریتم تندی دارد.سر نخ ها پیدا می‌شوند و مجهولات کم،اما انقدر دیر شده که دیگر میلی برای کشف نمانده است.
شخصیت ها تقریبا هیچ جنبه ی مثبتی ندارند‌،شاید بهترین آنها افی پرین باشد و گل سر سبد شارلاتان های داستان،خود اسپید است.اوایل فقط ازش خوشم نمی‌آمد،بعد تر بدم هم آمد،آخرش هم که...موج نفرت را خودش ایجاد کرد.
راستش آن پسرک، ویلمر را دوست داشتم،فقط چون خوب مقاومت می‌کرد و هیچ جوره حاضر نبود زیر بار حرف های طرف مقابلش برود.
انتظار داشتم کاری که روند داستان نتوانست بکند(زدن یک چَک محکم به صورت مخاطب)لااقل پایان  بندی داستان انجام دهد، اما طبق معمول دلسرد شدم،قشنگ‌ یک سطل آب یخ بر روی پیکرم ریخته شد و تمام.
این همه برای هیچ ،بهترین توصیف این داستان است.
پایان بندی فیلم خیلی بهتر بود و گمانم کارگردان فهمیده این پایان را نمی‌شود به خورد مخاطب سینما داد.
یک چیز آزاردهنده ی دیگر این که،اسپید جز سوال از بریجیت و بقیه چه زیرکی و دلاوری ای به خرج داد تا گره از این پرونده باز کند؟پرسید و جواب نشنید،پرسید و جواب نشنید و با دغل بازی مجبورشان کرد حرف بزنند.انتظار داشتم آدمی که کاراگاه است ،زبر و زرنگ باشد و خودش یک چیز هایی کشف کند.لااقل زبر و زرنگ تر از من.
        
(0/1000)

نظرات

Haniyeh

1402/11/10

با وجود روایت و پایان بندی ناامیدکننده، امتیاز خیلی کم نیست. شما این کتاب رو پیشنهاد میکنید؟ 
3
دیگه حد اکثر امتیازی که میتونستم دادم.نه راستش پیشنهاد نمیکنم. 
Haniyeh

1402/11/11

ازش زیاد تعریف میشه. حتی توی سایت کافه بوک هم دیدمش. چه حیف! ممنونم که جواب دادید 🤍
@moonshine 
راستش سلیقه ها متفاوته.ولی من نپسندیدم.
@Amaryllis 
با اینکه من هم از اسپید خوشم نمی‌اومد اما در پایان داستان نظرم عوض شد و  درود فرستادم بهش. چرا باید آخرش از اسپید متنفر بشید آخه؟ 😅
5
امان از اسپول که دست و پای آدم را میبنده.
رفتار هاش دیگه خیلی توی ذق میزد.مثلا موقع گم‌شدن اسکناس،با این که یقین داشت چه اتفاقی افتاده(به نظر من) بازم بریجیت و تحقیر کرد،اخر‌ داستان هم رفتار خوبی نداشت،از بریجیت استفاده کرد و بعد هم ردش کرد رفت.اوایل کم‌تر خودخواه بود و بیشتر طمع کار،اخرش بیشتر خود خواه خودپسند.
این یکی را دلم میخواست با تیر بزنم😆.
‌نمیتونم توصیف کنم اخر فصل ۱۳ ،همون ضد و خوردی که با ویلمر داشتند،چه قدر کیف کردم.😎 
اتفاقاً به همین دلایلی که گفتید من ازش خوشم اومد 😅 با فم‌فاتال جماعت بخوایم مهربانانه رفتار کنیم سوارمون می‌شن. ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر گوسفندان. فکر کن طرف با همکارت اونجوری کرده، اون همه فلان کرده و تو رو تا دمِ بَهمان بُرده، بعد توقع بخشش و مهربانی هم داره (خیلی سعی کردم طوری بنویسم که داستان لو نره 😂)
@moonshine 
😂امان از لو رفتن،امان.
نه که خیلی عاشق همکارش بود!.تازه آخرش هم ایوا اومد دفترش.
اگه این فم‌فتاله،اسپید خودش نمونه ی مردونه است.نمیدونم‌اسمش‌را بذارم (homme fatal).
تو‌هنر داستان نویسی میگه شخصیت باید بتونه یه حسی را تحریک‌کنه ،اصلا وظیفه اش اینه،خب گمونم‌ همین که شخصیت اسپید داره چنین کاری میکنه بسه،دیگه نوع حسش زیاد مهم نیست.
@choghoke_tanha 
زهرا🌿

1402/11/11

ولی واقعا اسپید شخصیت جذابی داشت که..
اصلا همین اعتماد به نفسی که داشت خیلی منحصر به فرد بود
@moonshine 
اعتماد به نفس زیادی داشت.منحصر به فرد بود برام ولی راستش جذاب نه.
@Jusmineblossm 
moonchild

1402/11/11

همش که شد جنبه منفی. یکی دو ستاره منظور می‌کردید دیگه😂
3
😂 نتونستم ،طرفدارای کتاب احتمالا قیمه قیمه ام میکردند.🤣 
moonchild

1402/11/11

اگه فقط علتش این بوده که شجاع باشید، منم میام کمک😆 خیلی حال میده به کتاب موردعلاقه‌ی بقیه یک ستاره دادن😂
@moonshine 
😂😂😂
@Hannipham 
فاطمه

1402/11/14

اینکه از اسپید بدت اومده رو میتونم درک کنم(با وجود اینکه خودم عاشق همون شارلاتان بودنش شدم😂) 
ولی اونجا که نوشتی کاش زبر و زرنگ بود،  آیا نبود؟😭 هر دروغی میگفتن بلافاصله تشخیص میداد دروغه و اینکه تونست از خودشون حرف بکشه خودش یه نوع زرنگیه که هر کاراگاهی تواناییشو نداره به‌نظرم
8
انتظارم از یک کاراگاه بیشتر بود.  انتشار داشتم به جای حرف کشیدن خودش تیکه ها را کنار هم بذاره و قضیه را بفهمه. 
فاطمه

1402/11/14

کلا روش کار اسپید متفاوت بود با بقیه‌ی کاراگاه ها😁ولی با این‌حال یه جاهایی‌ هم همین ‌کارو کرد اتفاقا، اونجایی ‌که (اسپویل☠️) داشت از بریجیت حرف میکشید در نهایت خودش تیکه ‌ها رو کنار هم گذاشت و  قاتل آرچر رو تشخیص داد. یا اونجایی که قضیه کشتی ها رو فهمید
@moonshine 
میدونی ما  داستان رو از زبان اسپید نداشتیم.نویسنده قصه را از زبان بریجیت گفت.میتونست از زبان اسپید بگه.کشتی شاید تنها نکته ای بود که سرنخش تو‌داستان بود و میشد حدس زد...
ولی خب کاراگاه نچسبی بود. 
@varshabi.fatima 
فاطمه

1402/11/14

احساس می‌کنم شما دنبال کاراگاهی مثل پوآرو بودی به‌خاطر همین نتونستی از داستان لذت ببری🥲 و اینکه همه‌ی داستان از زبون بریجید نبود یه قطعه‌هایی از پازل رو هم گاتمن چید و در نهایت اسپید بود که قطعه‌های پایانی رو کنار هم گذاشت🙂
@moonshine 
پوآرو و شرلوک هولمز را خیلی دوست دارم.
یه بخشی بریجیت یه بخشی گاتمن، خب منم میتونم بچینم کنار هم .کجا را خود اسپید کشف کرد.حاصل تلاش خودش.
خودش دنبال سر نخ رفته باشه،استدلال کرده باشه،تحقیق کرده باشه.
در کل  اسپید شخصیتی نیست که حاضر باشم ،ازش تعریف کنم.
@varshabi.fatima 
فاطمه

1402/11/14

پس احساسم درست بود، 
همه‌ی داستان‌های معمایی که نباید به تحقیق و کشف و استدلال‌های پواروگونه ختم بشه، هرچند که به نظرم اسپید هم کاراگاه بی استدلال و بی‌تلاشی نبود! به هرحال نظرات و سلیقه‌ها متفاوته😇 
@moonshine 
آره،شاید به خاطر علاقه ی ذاتی ام به فضای کلاسیکه تا مدرن.

@varshabi.fatima 
فاطمه

1402/11/14

شاهین مالت مدرن نبود🤔
ولی میتونم تصور کنم منظورت چه فصاهاییه👌🏻
@moonshine