یادداشت زهرا عباد
1403/7/2
4.3
10
#یادداشت_کتاب #هیولایی_صدا_میزند کتاب "هیولایی صدا میزند" برخلاف طرح جلدش در نشرهای مختلف و همینطور عنوانش، در ژانر وحشت نیست. درواقع این نام و طراحی جلد، به جای تبلیغ مثبت، شبیه ضد تبلیغ عمل کرده است؛ در حدی که حدود سه ماه است به دلیلی باید کتاب را میخواندم اما با دیدنش رغبت نمیکردم سراغش بروم. اما با خواندن نظرات بهخوان، نظرم تغییر کرد و یک روزه تمامش کردم! در حقیقت کتاب آنقدر جالب و خوشخوان است که وقتی دست گرفتم، تا مجبور نشدم، زمینش نگذاشتم و در همان نشست اول حدود ۸۰ درصد کتاب را خوانده بودم. داستان درباره موضوع وحشتناک سرطان است. کانر پسری نوجوان است که چند سال است با بیماری سرطان مادرش دست و پنجه نرم میکند. اما برخلاف کلیشههای همیشگی، کتاب به زاویه نگاه جدیدی پرداخته، سختیهایی که اطرافیان فرد بیمار تحمل میکنند. مسائلی از جمله: غصه بیماری عضو عزیز خانوادهات، تغییر رفتار اطرافیانی که از این موضوع و سختیای که تحمل میکنی باخبر شدهاند، خستگیهای ناشی از فشارهای داشتن عضو بیمار در خانواده (خصوصا اگر والدین یا همسر باشد) و ... کانر هم با همه این مشکلات دست به گریبان است. علاوه بر آنها، پدرش هم سالها قبل از مادرش جدا شده و خانواده جدیدی تشکیل داده، و مادربزرگش هم آدم خاصی است که از نظر کانر اصلا شبیه مادربزرگها نیست و آبشان با هم توی یک جوی نمیرود. در همین زمان هیولایی به سراغ کانر میآید. هیولایی که ادعا میکند کانر او را احضار کرده و آمده تا ۳ داستان برای کانر تعریف کند و او را نجات دهد. داستانهایی که هر کدام میتوانند ساعتها انسان را به فکر فرو ببرند. کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنم؟ به همه بزرگترهایی که تجربه مشابه داشتهاند یا نداشتهاند. اما برای نوجوانان، اگر تجربه مشابهی نداشتهاند یا ندارند، کامل قابل توصیه است چون حجم غم آن شبیه واکسن عمل میکند. اما اگر نوجوانی در حال تجربه چنین وضعی است یا قبلا تجربه کرده، باید بر اساس روحیاتش، تجویز کرد که این کتاب را بخواند یا نه.
(0/1000)
نظرات
1403/7/4
من کتاب رو نخوندم ولی فیلمش خیلی خاطره انگیز و قشنگه. توی تلویزیون بارها گذاشتنش.
2
0
1403/7/4
راستی یادم رفت در یادداشتم بنویسم که طراح اولیه داستان خودش به علت سرطان از دنیا میره و نمیتونه داستان رو کامل بنویسه و بعد نویسنده دیگری طرح اون رو به داستان تبدیل میکنه.
1
زهرا عباد
1403/7/3
0