یادداشت ریحانه
1402/8/18
3.9
47
ارتباطی که بین من و کتاب برقرار نشد بیشتر تقصیر خودم بود تا داستان . دچار یک نوع بی تمرکزی خاص شدم. حواسم کلا ترکم کرده. خلاصه کتاب رو با حساسيت و دقت یه کتابخون درست و حسابی نخوندم. پس اونطوری هم درکش نکردم و برام ملموس نبود. بعدها شاید باز هم بخونمش. هرچند احتمالش خیلی کمه. روایتگری مرگ میتونست خیلی بهتر باشه. این که خود جناب مرگ که با این خیل عظیم آدمیزاد در ارتباطه یک دفعه تصمیم میگیره یه داستانی رو از میان این همه داستان آدمیزادی تعریف کنه به آدم این احساس رو میده که حتما باید داستان خیلی خاصی باشه! نبود ، حداقل برای من. اگر مرگ تعریفش نمیکرد و اون پیش زمینه فکری رو برام ایجاد نمیکرد، قطعا بیشتر دوستش میداشتم. به هر صورت لیزل ممینگر کتاب دزد ،بابای چشم نقره ای و آکاردئون خاصش، مادر و فحش های عجیب و غریبش، پسری با موهایی به رنگ لیمو و به دنبال یه بوسه، ماکس بوکس باز و همه همه یک گوشه ای از ذهنم خواهند ماند..
(0/1000)
نظرات
1402/8/19
راستش من با دقت و تمرکز کتاب و خوندم ولی بازم نتونستم باهاش ارتباط بگیرم.. بحث متنش نبود کلا موضوع کتاب برام جالب نبود
2
0
1402/8/21
این نشد یکی دیگه 🙃 چیزی که زیاده، کتابه 🙃 منم کنجکاو بودم بخونمش، یکم از کنجکاویم کاسته شد ☺️
1
0
1402/8/19
1