یادداشت امیرمحمد سالاروند

                ایده‌ی اصلی کتاب این است که تغییراتِ «عملیِ» اوضاعِ کودکی در دوره‌ی رضاشاهی حاصلِ تلاشِ «نظریِ» اندیشه‌ورزانِ قاجاری است و حرف‌ها و ایده‌های اندیشه‌ورزان، خود برآمده از تفکر غربی. به گمان من اما نمی‌شود همه را با یک چوب راند. اگر از تأثیر غرب می‌گوییم و آن را علت اصلی هر تغییری می‌دانیم؛ باید درباره‌ی سنخ مواجهه با غرب و تفاوت نظر متفکران مختلف نسبت به این تمدن خارجی فکر کنیم. این ساده‌سازی مسئله است که بگوییم متفکران قاجاری حرف‌های نوی می‌زدند که سوغات غرب بود و به همین اکتفا کنیم.

 واقعاً همه‌ی حرف‌های آن عصر از جایی دیگر می‌آمد؟ یعنی هیچ فکری اینجا جاری نبود؟ اگر اساس، اقتباس بود همه یک مدل دست به اقتباس می‌زدند؟ کدام متفکر عجول بود و هر چه را در فرنگ می‌دید عامل پیروزی ملل راقیه می‌پنداشت و کدام یک دست به گزینش می‌زد؟ و اصلاً وقتی می‌گوییم «تفکر غربی» مرادمان چیست؟ کدام متفکر غربی بیش‌تر اثر گذاشته و تأثیرش را چطور می‌توانیم نشان دهیم؟ 

تز کتاب، تحلیل کتاب جای چون و چرای بسیار دارد. اما توصیفش ارزنده است و دقیق. زهرا حاتمی دست کم مطبوعات را حسابی زیرورو کرده و تصویری ساخته از وضع کودکی در این دوره. آنچه درباره‌ی دوره‌ی مشخص محل بحثش می‌گوید دقیق است اما مجبور است به پیش از این دوره هم اشاراتی داشته باشد و این اشارات به گمان من باز ساده‌سازانه است؛ گویی سنتی ایستا وجود داشته -از آغاز تا میانه‌ی عصر ناصری- و بعد از آن است که کم‌کم بادهای غربی می‌وزند و در این صد سال هر روز حرف نوی می‌آید و ایده‌ی تازه‌ای ... در برخورد با این کتاب‌ باید -تا جایی که می‌شود- تحلیل را از توصیف تفکیک کرد و باید مدام به خود یادآور شد که اگر می‌گوییم در عصر ناصری چنین بود و در دور‌ه‌ی رضا شاه چنان شد مرادمان این نیست که از آغاز تا عصر ناصری اوضاع به یک شکل بوده. داریم درباره‌ی وضع کودکی در دوره‌ای صد ساله بحث می‌کنیم نه سر تا ذیل تاریخ.

زهرا حاتمی به مطبوعات توجهی ویژه داشته و این البته به این معنا نیست که به منابع دیگر به کلی بی‌توجه بوده اما به گمانم اگر مثلاً به ادبیات هم نیم‌نگاهی می‌انداخت -‌که جز ژاله قائم مقامی کاری به باقی شعرا نداشته‌- توصیفش از این هم که هست پربارتر می‌شد. وقتی بر تأثیر «متفکران» تأکید می‌کنیم و بعد رسانه‌ای را به جد می‌کاویم که محل ظهور و بروز اینان است -‌روزنامه‌- و به باقی اسناد کمتر توجه نشان می‌دهیم دچار اشکالی روشی شده‌ایم؛ گویی هر طور که هست می‌خواهیم حرفمان را اثبات کنیم.

        
(0/1000)

نظرات

این کتاب، قسمتی از رساله دکتری خانم دکتر زهرا حاتمی هست و چون در خصوص تاریخ کودکی در ایران کار اندکی صورت گرفته و با توجه به شناخت نزدیکی که از ایشون دارم میدونم که در کار خودشون بسیار کوشا، دقیق و با اطلاع هستند و جزء اساتید خوب تاریخ قاجار به شمار میان. البته که هر پژوهشی جای نقد داره و نقد درست و منصفانه، زمینه بهتر شدن کار رو فراهم میکنه، اما این کار هم با توجه به مشکلات تحقیق در ایران اعم از عدم دسترسی اسناد و منابع، همکاری نکردن مراکز آرشیوی و ... جزء کارهای خوب این حوزه به شمار میاد. اگر اهل مطالعه دوره قاجار هستین، رساله ارشد ایشون هم که قسمتیش به صورت کتاب درومده رو می تونین مطالعه کنین که در مورد طلسمات، جادو و علوم غریبه در دوره قاجار هستش. تو اون رساله هم ایشون تقریبا با سختی زیاد به اکثر نسخه های خطی علوم غریبه دست پیدا کردن و روی هر کدوم کار کردن علی رغم مخالفت ها و ممنوع بودن استفاده از این نسخه ها(چون بسیاری از کتابخانه هایی که نسخ خطی علوم غریبه دارن، معمولا این نسخه هارو به سختی در اختیار پژوهشگران قرار میدن). من نقد شما رو با اجازه خودتون البته، برای ایشون میفرستم و میدونم که حتما مطالعه می کنن. سپاس 
1
خیلی خیلی ممنون از توجهتان. من خودم دانشجوی تاریخ نیستم، ادبیات می‌خوانم. کم‌وبیش کارهای خانم دکتر حاتمی را دیده‌ام. واقعاً محقق باهمتی هستند. در این زمینه هم من از کارشان خیلی استفاده کرده‌ام و آموخته‌ام. اگه بخواهم حرفم را خلاصه کنم؛ باید بگویم به این دو نکته اشاره کرده‌ام:
۱- تز اصلی کتاب به نظرم جای چون و چرا دارد و ای کاش محل بحث و جدل بیش‌تری قرار می‌گرفت. شاید هم بحث‌هایی شده و من بی‌خبرم.
۲- مطبوعات را به شکل اعجاب‌آوری دقیق و جزئی بررسی کرده‌اند اما به بسیاری از منابع توجه چندانی نداشته‌اند. شاید کثرت منابع عصر قاجار محقق را به هول و ولا می‌اندازد و هر محققی لاجرم مجبور می‌شود بخشی از کار را پیش ببرد و بخشی را نادیده بگیرد.

بسیار باعث افتخار من خواهد بود که ایشان این یادداشت مختصر را بخوانند. البته فکر می‌کنم چند سطر پایانی‌اش کمی ناواضح باشد.
باز هم ممنون.