یادداشت فاطمه بهروزفخر

                دربارهٔ کتاب أخبار الوافدات من‌النساء:
روایت حق‌جویی و مطالبه‌گری زنان شیعه

چه کسی می‌تواند کتمان کند که زنان می‌توانند حبّ و بغض‌شان را نسبت به چیزی یا کسی، همچون یک ارثیهٔ زنانه، همانند بذر، در دلِ فرزندان‌‌شان بکارند تا در زمان مقرر، به‌بار بنشیند؟ 
و احتمالاً معاویه هم این را می‌داند که این زنان را -دوستداران علی و مدافع علوی- را به دربار می‌خواند تا آن‌ها را بابت دوست‌داشتن علی و بغضی که نسبت به او دارند، مورد بازخواست قرار دهند.

در مقدمهٔ کتاب آمده است: «کهن‌ترین شکل تاریخ‌نگاری در اسلام خبر است که عبارت از توصیف جامع یک رویداد است و به‌طور معمول بیش از چندصفحه می‌شود.» با این تعریف، کتاب اخبار الوافدات، همان‌طور که از عنوانش پیداست، کتابی تاریخی است.

اما چه‌چیز در این کتاب جالب‌توجه است و می‌تواند موضوع چندین پژوهش باشد؟

کتاب اخبار الوافدات به‌سبب اطلاعات دست‌اولی که از نقش زنان شیعهٔ حاضر در صفین ارائه می‌کند، با توجه به‌ فقدان منابع اولیه، بسیار ارزشمند است. این کتاب دربارهٔ زنانی است که به دربار معاویه فراخوانده شده‌اند تا به‌خاطر حضورشان در جنگ صفین و دیدگاه‌شان نسبت به علی‌ مورد بازخواست قرار بگیرند. در جای‌جای کتاب، معاویه، از زنان دربارهٔ محتوای رجزهایی که در جنگ خوانده‌اند، سؤال می‌کند:

معاویه به او گفت «آیا تو همان نیستی که در جنگ صفین بین دو سپاه ایستاده بودی؛ درحالی‌که پالان شترت آویخته بود و میان را بسته و شمشیر را به گردن حمایل کرده بودی و می‌گفتی: ... معاویه به‌سوی شما آمده است با عرب‌هایی بی‌اصل و نسب، با دل‌هایی در غلاف که ایمان را نمی‌شناسند و خبری از حکمت ندارند. معاویه آنان را با دنیا فراخواند، پس او را اجابت کردند و به‌سوی باطل دعوت کرد، پس او را لبیک گفتند.

درنتیجه، طبق اخبار این‌ کتاب، معرکهٔ جنگ صفین دیگر ساحتی تماماً مردانه نبوده و زنان نیز همچون سپاهیان مرد، با شتر، سلاح، لباس و رجزخوانی‌هایشان در جنگ حضور داشته‌اند و ازقضا، بابت همین هم مورد بازخواست قرار می‌گیرند.

نکتهٔ بعد: معاویه به‌خوبی می‌داند که زنان تکثیرکننده‌اند. می‌توانند نفرت و عشق را از صفر به هزار برسانند. برای همین است که زنانِ دوستدار علی را به دربار خود می‌خواند تا اول دربارهٔ احساس‌شان نسبت به علی پرس‌وجو کند:

دنبالت فرستادم تا از تو بپرسم چرا علی را دوست داشتی و از من بدت می‌آمد و چرا به او محبت داشتی و با من دشمنی می‌کرد؟

تا بعد از این‌که زنان را همچنان بر عهد و محبت خویش نسبت به علی استوار دید، برای مایل‌کردن آن‌ها به‌سوی خود بخواهد که چیزی مطالبه کنند:

«آیا حاجتی داری؟»، «از من چه می‌خواهی»؟

 تا دوباره بپرسد اگر علی بود، چنین چیزی به تو می‌داد. و جواب عموم زنان خواندنی است: 
به خدا سوگند که علی چنین نمی‌کرد. او حتی یک کرک شتر هم از بیت‌المال به من نمی‌داد.

ریشه‌های دوست‌داشتن و ولایت‌پذیری این زنان آنچنان در خاک حب او ریشه دوانده است که وقتی در درباره معاویه حاضر می‌شوند، نه‌تنها نمی‌ترسند، بلکه سخنرانی می‌کنند، به حاکم وقت تشر می‌زنند، او را سرزنش می‌کنند، مطالبه‌هایشان را صریح می‌گویند و حتی بعد از دریافت مطالبه‌هایشان هم، سرِ عهدشان می‌مانند و به عدالت علی معترف می‌شوند تا جایی که موجب حیرت معاویه می‌شود و این‌گونه اعتراف می‌کند:

علی‌بن‌ابی‌طالب به شما جرئت اعتراض بر سلطان را داد و خیلی سخت بتوان آن را از سر شما بیرون کرد.
یا
علی‌بن‌ابی‌طالب به شما علم دین آموخته است و کسی را یارای بحث با شما نیست.

از حیث روایت‌شناسی، توصیف زنان از علی، رجزخوانی‌هایشان در جنگ، شیوهٔ مطالبه‌گری و چیزهایی که از معاویه می‌خواهند، خودش می‌تواند یک پژوهش علمی باشد. برای مثال، زنان در توصیف علی، شاعرند و به‌ لطیف‌ترین شکل زبانی از او یاد می‌کنند. همچنین بیشتر آن‌ها بر عدالت و‌‌ شکل درست تقسیم بیت‌المال توسط او تأکید دارند. دیگر این‌که، عموم مطالبهٔ آن‌ها از معاویه، برای خود نیست؛ برای قوم و قبیله‌ است‌؛ چراکه در ارزش‌های زنانه دیگری همواره مقدم بر خود است؛ و‌ علی همانی‌ست که دیگری را بر خود ارجح می‌داند. ازاین‌رو، دوست‌داشتن او در نظرِ تمام این زنان رواست.

من که خواندن نسخهٔ عربی کتاب (با همهٔ دانش اندکم از این زبان) با عنوان کامل اخبار الوافدات من‌النساء من أهل‌البصره و الکوفة علی معاویة را شروع کردم، فهمیدم که این کتاب با نام «میثاق‌داران صبح؛ مدافعان علوی در بارگاه اموی» ترجمه شده است. ترجمه خواندنی و سلیس است.
        
(0/1000)

نظرات

سلام. ممنون از یادداشتتون. کتاب از نظر سند معتبره؟ 
1
سلام و ارادت
ممنونم از شما.
بله. در مقدمه توضیحاتی نوشته شده، ولی قطعا دوستان اهل تخصص در زمینه روایت‌شناسی می‌تونن نظر قطعی‌تری بدن‌.
ولی درنظرم قابل اعتنا و توجه بودند روایت‌ها.
 
ممنون از معرفی‌تون. انگار مدت‌هاست در پی خوندن چنین کتابی‌  بودم و نمی‌یافتم.