یادداشت ریحانه عارف‌نژاد

                بارها شده که برای معرفی به نوجوانان، دنبال کتابی در حال و هوای روزهای انقلاب گشته‌ام و هربار، دست‌خالی از جستجوهای اینترنتی بیرون آمده‌ام. اولین‌بار در یکی از جلسات "داستان‌نویسی نوجوانان" اسم این کتاب را شنیدم. قرار شد در فاصلهٔ بین دو جلسه آن را بخوانیم. قبل از آن کتابی از این نویسنده نخوانده بودم و از موضوع هم خبری نداشتم. خوشحالم که کلاسم بهانه‌ای شد تا سراغش بروم، چون اتفاقا عضو یکی از حلقه‌های داستانی باشگاه بانوی فرهنگ بودم که تحت نظارت خانم نفری اداره می‌شد!

داستان در بحبوحه روزهای انقلاب می‌گذرد. رضا که سرش گرم کفتربازی و زندگی خودش است، ناخواسته به دل مأموریتی خطیر کشیده می‌شود. مأموریتی که ترس از ساواک و مأمورینش، آن را خیلی سخت می‌کند. از طرفی اختلافات او با دوستانش سر لو دادن افراد انقلابی، شرایط را پیچیده‌تر کرده است.

تا نیمه‌های کتاب، از این مطمئن شدم که اگر نوجوانی از من سراغ کتابی را گرفت تا با آن به روزهای سال ۵۷ سفر کند، گزینهٔ خیلی خوبی برای معرفی دارم.
زمستان بی‌شازده، در هفتمین جشنواره داستان انقلاب، تحت عنوان جایزهٔ امیرحسین فردی مورد تقدیر قرار گرفت. این هم دلیل دیگری که بدانید کتاب ارزش خواندن و همراهی با رضا را دارد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.