یادداشت روشنا

روشنا

1403/01/10

دوباره مثل
                دوباره مثل کتاب شیطان و خدا، از ابتدای کتاب درباره هدف داستان گیج شدم و بعد سارتر در پایان‌بندیش همه چیز رو برام روشن و معنادار کرد. 😄 البته این بار چون دو کتاب از سارتر خونده بودم، هم سریع‌تر متوجه قضیه شدم و هم فضای داستان برام غریب و دور از ذهن نبود.

درون‌مایه اصلی این کتاب آزادی انسانه. در انتهای کتاب اورست به آزادی خودش به عنوان انسان آگاه میشه و تصمیم می‌گیره کاری که به نظر خودش عادلانه و درسته رو انجام بده؛ نه کاری که ژوپیتر، خدای خدایان مد نظرشه.
اورست بعد از تصمیمش نتایج کارش رو می‌پذیره و با این کار به آزادیش قدرت بیشتری میده، چون دیگه به دلایل خارجی برای شماتت نیاز نداره.
همون‌طور که می‌دونید سارتر خداناباوره و اصلاً به وجود خدا اعتقاد نداره. پس چرا تو داستاناش یه نقش خدا می‌بینیم که باهاش گلاویز میشه؟ در واقع این خدایی که در داستان‌های سارتر وجود داره، تصور خدایی هست که انسان‌ها دارن و اون با این تصویر گلاویز میشه و به انسان‌ها نشون میده زمانه‌ی خدا به سر رسیده و حالا زمانه آزادی انسان‌ها است. دیگه استفاده از خدا به عنوان بهانه‌ای برای شماتت یا ندامت و انداختن تقصیرها به گردنش و در کل محدودیتِ آزادی انسان کافیه.
سارتر در مقاله existentialism is a humanism میگه که درمورد انسان‌ها، وجود بر ماهیت مقدمه. یعنی انسان ابتدا به وجود میاد و بعد خودش با انتخاب‌هاش به ماهیتش شکل میده. در واقع سارتر میگه که خدایی وجود نداره، ما برای هدف مشخصی ساخته نشدیم، زندگی‌هامون از قبل تعیین نشده و حتی ارزش‌های دنیا و خوب و بدش هم از قبل معلوم نیست. ما خودمون ماهیت، ارزش‌ها و اهدافمون رو خلق می‌کنیم و در برابر همشون مسئولیم. دیگه عذری به عنوان ما این طور ساخته شدیم یا خداوند این طور خواسته وجود نداره.
شاید بپرسید خب سارتر چرا فکر میکنه آدما میخوان با تصورِ خدا از آزادی فرار کنن؟ اون به این سوال این طور جواب میده که آزادی در انتخاب با خودش قبول مسئولیت به همراه میاره و انسان‌ها از قبول این مسئولیت و عواقب بعدش می‌ترسن. مثل الکتر که نتونست قبول کنه خودش بوده که تصمیم گرفته با اورست همکاری کنه.

به هر صورت پیام نهایی اگزیستانسیالیست و کتاب اینه که تو به عنوان انسان، آزادی. مسئولیت کامل انتخاب‌هات رو بپذیر و در برابر نیروهایی که میخوان این آزادی رو ازت بگیرن مقاومت کن.

بعد از خوندن سه کتاب از سارتر، تازه حس می‌کنم تونستم عقایدش رو درک کنم و این که باید امتیازاتم به کتابای قبلیش رو تغییر بدم و همین طور احتمالاً نیاز باشه بعدها دوباره به این کتاب‌ها رجوع و از نو بازبینیشون کنم.
        
(0/1000)

نظرات

سارا 🦋

1403/01/10

روشنا جان این قدر قشنگ و عمیق کتاب‌ها رو تحلیل می‌کنی آدم دلش می‌خواد بره از اول بخونتشون :)🦋💙
1
روشنا

1403/01/10

ای خدا خیلی ممنونم ازت⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠✧⁠*⁠。⁩ اتفاقاً منم به یادداشتای شما چنین حسی دارم 😁❤️ 
اون بحث که "چرا وقتی سارتر، خداناباور است انقدر به خدا در نمایش‌هایش اشاره می‌کند" نکته‌سنجی‌ای دقیق و جذابی بود.
مفصل یاد گرفتم🤝
1
روشنا

1403/01/16

خوش‌حالم که مفید بوده ✨ و مرسی که خوندید