بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت Setayesh.F

Setayesh.F

1402/04/16

                بعضی ازکتاب ها وقتی دنیای داستان را برای خواننده به تصویر می کشند در واقع او را وارد آن دنیا می کنند و به او اجازه می دهند تا در آن دنیا هم زندگی کند. تجربه هایی که هیچ وقت در دنیای واقعی کسب نمی کند را کسب کند و به زندگی اش رنگ و لعابی تازه دهند. این کتاب هم از دسته ی همین کتاب ها بود.

مگنس چیس مادرش را از دست می دهد و دو سال در کوچه ها و خیابان های شهر زندگی می کند. اما یک روز مسئولیتی بزرگ بر دوشش می افتد و سرنوشتش این گونه رقم می خورد که باید جهان را از یک خطر بزرگ نجات دهد. او شمشیری به نام شمشیر تابستان را که میراث خانواده اش بود را پیدا می کند و باید با آن به جهان های دیگر سفر کند و وظیفه اش را انجام دهد. اما این داستان ها از مرگ مگنس شروع می شود….

داستان این کتاب بسیار خلاقانه و جدید بود. هر چند که مثل خیلی از کتاب های این سبکی هدف شخصیت اصلی نجات دنیا بود و این یک چیز تکراری به حساب می آمد، اما باز هم ساختن یک دنیای جدید در ذهن خواننده استعداد زیادی می خوهد. نویسنده یک دنیای جدید را ساخته بود و بسیار تخیل خوبی به کار برده بود. داستان کمی پیچیده هم بود و این باعث شده بود تا برای نویسنده توصیفات و تعریف داستان سخت بوده باشد. هر چند که نویسنده با قلم روان و توصیفات خوبش نسبتا در این کار موفق بود. ولی به طور کلی برای خواننده تجسم اتفاقات و حتی مکان ها و شخصیت ها سخت بود.

به طور کلی توصیفات کتاب با حرکت و روان گفته شده بود. اما به خاطر جدید بودن داستان و اینکه همه چیز دور از ذهن خواننده بود نیاز به توصیفات دقیق تری داشتیم. به شخصه در داستان دچار گیجی می شدم و نمی توانستم کاملا متوجه فضای داستان بشوم. 

نویسنده شخصیت پردازی خوبی را انجام داده بود. مخصوصا شخصیت اصلی بسیار خوب توصیف شده بود و قلم روان و خودمانی نویسنده، و همین طور نوشتن داستان از زبان خود شخصیت اصلی باعث شده بود تا نویسنده با این شخصیت بسیار همزاد پنداری کند و حس صمیمیت به خواننده دست بدهد. مخصوصا این که در بعضی قسمت ها خوانندگان مخاطب قرار می گرفتند، به این امر کمک کرده بود. انگار شخصیت اصلی پیشمان نشسته بود و داشت سرگذشتش را تعریف می کرد. این یک نکته ی مثبت برای کتاب هاست که در این کتاب بسیار بارز بود.

در رابطه با شخصیت های فرعی خواننده نیاز به اطلاعات بیشتری داشت. مخصوصا شخصیت هایی که به شخصیت اصلی نزدیکتر بودند و گاهی ویژگی های فرا انسانی داشتند. از نظر ظاهری کمی به آن ها پرداخته شده بود اما باز هم به خاطر فضای عجیب و جدید داستان تصور همه چیز برای خواننده سخت بود. اما به طور کلی شخصیت هایی که نویسنده ساخته بود، دوست داشتنی بودند و خواننده را به خود جذب میی کردند.

دیالوگ های این کتاب را بسیار دوست داشتم. چون هم به خواننده کلی اطلاعات در یک دیلوگ نمی داد، و هم جذاب نوشته شده بود. ولی خب از نظر من می توانست در دیالوگ ها اطلاعات بیشتری قرار بدهد. در حدی که خواننده اذیت نشود، این اطلاعات نیاز اوست و اگر یکی از شخصیت ها به طور کامل همه چیز را توضیح می داد خیلی بهتر بود. و این باز هم بر می گردد به همان پیچیدگی و سخت بودن داستان.

طنز ظریفی هم که در بعضی قسمت ها به کار می رفت در لذت بخش تر شدن داستان تاثیر به سزایی داشت. مثلا وقتی که دو دوست مگنس با تیر و کمان پلاستیکی به کمک او آمده بودند تا با یک مرد آتشین بجنگد. به طور کلی ایده هایی که نویسنده در داستان استفاده کرده بود بسیار جذاب بودند.


کتاب پیرنگ دقیقی داشت و کاملا متوجه روند داستان می شدی. شروع جذاب و ترغیب کننده داشت و بسیار متفاوت نوشته شده بود. گره های کتاب جذاب بودند و نقطه ی اوج هم با هیجان بالا و بسیار خوب نوشته شده بود. داستان دیر هیجان گرفت و در ابتدا روند آرامی داشت و به نظرم این برای یک کتاب هیجانی و تخیلی خیلی مناسب نیست. چون باعثث خسته شدن خواننده می شود و داستان او را جذب نمی کند. اما وقتی داستان در ذهن خواننده سر و سامان گرفت و او را به طور جدی وارد داستان کرد، کتاب هیجان خوبی گرفت.

جلد کتاب مثل تمام کتاب هایی که در این ژانر و این مدل نوشته شده اند، پر از تصاویر مختلف و شلوغ بود و به خواننده این را می رساند که قرار است با یک عالمه چیز های عجیب روبه رو شود و هیجان زیادی را تجربه کند. 

اسم کتاب اکثر مجموعه های چند جلدی اسم شخصیت اصلی بود و اسم این مجموعه که « اساطیر اسگارد» نام داشت ترغیب کننده بود و باز هم به خواننده می رساند که این کتاب چه کتابی است.

به طور کلی کتاب جذاب و دوست داشتنی ای بود. از این کتاب ها که تو را در دنیای خودشان می برند و حالا حالا ها مجبورت می کنند در همان جا بمانی. از خلاقیت و ابتکار نویسنده حض می بری و لذت یک کتاب تخیلی و ماجراجویانه را می بری.

« گاهی اوقات تنها راه برای شروع زندگی ای تازه، مردن است.»

                                                              برای همیشه




        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.