بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت ضحی مختارزاده

                اگر وزیر یا تصمیم گیرنده بودم، حتماً این کتاب را به عنوان یک رمان کلاسیک تاریخ گون، جزو برنامه های حتمی دبیرستانی ها قرار می دادم، که به جای تاریخ اسلام بخوانند و گزارش تهیه کنند.
کتاب عالی بود و پایان بندی بسیار بسیار خوبی داشت.
و اما سوال من:
آه از این درد جانکاه، دردی که از کشیدنش، شادانم و در عین حال بسیار غمگین. بیشتر از غم، عصبانیت و نفرت از اشعث بن قیس موقع شنیدن کتاب اذیتم کرد، لعنت بر او لعنت خدا بر او
چند دقیقه بعد از تمام کردن کتاب، وقتی اشک هایش تمام شد، به این فکر کردم که از لحاظ جامعه شناسی و روانشناسی قضیه جنگ صفین و به ویژه قسمت آخر و تراژیک آن باید مورد بررسی دقیق و موشکافانه قرار گیرد. 
اگر بخواهیم تاریخ تکرار نشود، باید ببینیم چرا در صفین، مردم فریب خوردند. امثال اشعث بن قیس ها و معاویه ها و عمر و عاص ها همیشه هستند، سست عنصرها و بی بصیرت ها یا به عبارتی قشری از جامعه که به راحتی درگیر جریان های پوپولیستی می شوند، انبوه تر از انبوه و بیشتر از زمان حضرت علی ع وجود دارند. به نظر من باید تمام تلاش و همت مان را به کار گیریم که امثال مالک اشتر نخعی، عمار یاسر و هاشم مرقات و مانند این ها، را در جامعه تکثیر کنیم. باید طوری بشود که تعداد این مدل افراد که نه تنها فریب نمی خورند، بلکه انبوه مردمان را هم از دره ضلالت نجات می دهند و حرفشان موثر است، بیشتر و بیشتر شود. این دلیل ظهور نکردن امام زمان است، هنوز به اندازه کافی آدم درست و حسابی نداریم. 
در زمان صفین، بعد از فتنه، به اندازه ای که کار معاویه و عمر و عاص را تمام کنند، باقی مانده بودند،  این افراد از لحاظ فیزیکی، قدرتمند بودند و کاملا کافی، اما از نظر عقیدتی و نفوذ کلام نتوانستند هجمه فتنه را عقب بزنند و وضعیت روانی سپاه امام را کنترل کنند. 
سوال این است که چرا؟
همین است که می گویم این قضیه باید خیلی ریز و دقیق بررسی شود.

نمی توانیم بگوییم که چرا امام با قدرت الهی که داشتند، این جریان را درست نکردند؟ اصلأ مسئله امامت فرق دارد.

آقای پناهیان (که خدا خیرشان دهد) یک سلسله سخنرانی دارند، که این موضوع را تبیین کردند و جواب سوال همیشگی من را دادند، چرا مردم به حرف معاویه گوش می کردند و به حرف حق امام علی علیه‌السلام گوش نمی کردند و فرمان نمی بردند. خلاصه اش این است که بحث حکومت امامان با حاکمان غیر معصوم فرق دارد حتی با نوع حاکمیت پیامبران هم فرق دارد. وقتی امامی بر جامعه ای حاکم می شود، که مردم بخواهند و مردم شعور کافی داشته باشند و وقتی امام زمان خواهد آمد که مردم مسئولیت پذیری کافی پیدا کنند و در زمان امام اول ما هم همین بوده، حاکم معصوم بر مردم حکومت می کند، اما در عین حال مردم را در حاکمیت شریک می کند و نظرشان را می شوند و در جاهایی با وجود علم لدنی که دارند و واقف به اشتباه بودن یا بهترین انتخاب نبودن، کاری هستند، اما باز هم نظر یارانشان را می پذیرند. 
حکومت امام، حکومت خاصی است، دیکتاتوری نیست.
نیاز دارد که ما به یک فهم خاصی رسیده باشیم. همین است که می گویند، هنوز لیاقت ظهور و حکومت امام زمان را نداریم.
        
(0/1000)

نظرات

پس از بیست سال واقعا شاهکاره. انگار داری توی اون دوره زندگی می کنی و با شرایط حاکم بر اون دوره و احوالات درونی آدما آشنا می شی
متن و نتیجه قابل استفاده بودند؛ خداقوت