یادداشت عطیه عیار
باید اعتراف کنم عجیب تحت تاثیر این کتاب قرار گرفتم و از محتواش بسیار لذت بردم. قبلا تصور میکردم رمان است اما چیزی بین کتابهای روانشناسی و جستار بود. ترجمه قابل قبولی هم داشت و زحمت مترجم برای اینکه متنی خوب و خواندنی ارائه بده، کاملا مشهود بود. این کتاب به غیر از ماجرای خودش از جهتی دیگه هم برای من اهمیت پیدا کرد. در یک شرایط بغرنج روحی و البته جسمی بودم و یک هفتهای بود با کتابخوانی مستمر و فشرده سعی در تسلّای خودم داشتم. درست همین دوران خیلی اتفاقی و بدون اینکه بدونم موضوع این کتاب چیه، انتخابش کردم و خوندم. همزمانی پناه بردن خودم به ادبیات و تجربه شخصی نویسنده از این پناهیابی و زیستن در "آسایشگاه کتابخوانی" حس همذاتپنداری خوبی داشت. قسمت پایین روی جلد کتاب نوشته "فقط کسانی که به ادبیات پناه برده باشند، این کتاب را درک میکنند" و دقیقا همین بود. خوشحالم در همه دنیا آدمهایی هستند که ورای فرهنگ و نژاد و تاریخ و جغرافیا با ادبیات به هم وصلند و من هم یکی از آنها. اغلب توصیهکنندههای کتاب تولستوی و مبل بنفش اون رو برای کسانی که عزیزی از دست دادهاند پیشنهاد میدن اما به نظرم در هر حال تالم و بیثباتی روحی میشه از راهکار این کتاب استفاده کرد. البته به نظرم از یک سوم پایانی کتاب نویسنده دیگه کمی پرحرفی کرده و یک سری حرفها رو تکراری و به طریقی متفاوت گفته. اگر اون قسمتها که کمی کسلکنندهاس رو با تندخوانی رد کنیم، کتاب دوباره به دو فصل پایانی و جذابی میرسه و با جذابیت هم تموم میشه.
22
(0/1000)