بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت سید محمد بهروزنژاد

«به نام خد
                «به نام خدا»
 عموماً تولستوی را  به شاهکارهای حجیمش  مانند جنگ و صلح و آناکارنینا می شناسند و همین باعث شده خواندن از تولستوی کاری بسیار دشوار نشان داده شود. در حالی که او غیر از رمان های طولانی و سنگینش آثار خوب دیگری هم دارد.
 داستان های بلندی که نشر چشمه با ترجمه حبیبی  چاپ کرده  برای شروع از تولستوی گزینه مناسبی ست. 
پدرسرگی یکی از آن هاست.
« پرنس کاساتسکی که جوانی زیبا بود و همه انتظار داشتند که به زودی  آجودان مخصوص تزار نیکلای اول بشود و مسیری درخشان پی گیرد ، یک ماه پیش از ازدواج با نامزدش که دوشیزه ای به غایت زیبا و ندیمه امپراتوربانو بود  ، ظاهراً بی مقدمه ، از خدمت ارتش کناره گرفت و پیوندش را با نامزدش برید و ملک کوچکی را که داشت به خواهرش وا گذاشت و به صومعه ای رفت و راهب شد.»

 سوالی که ابتدا برای مخاطب ایجاد می شود علت این تحول ناگهانی  پرنس کاساتسکی ست. بعد از دستیابی به علت ، اصل داستان آغاز می شود. کاساتسکی  مدارج معنوی را یکی پس از دیگری طی می کند ، در حالی که  همیشه شکی در دلش نهفته است و  با خشم و شهوت درگیر است. او بعد از گذشتن از خشم و شهوت نهایتا درگیر اصلی ترین آفت زهد می شود. شهرت یا ریا .
 کاساتسکی که دیگر پدرسرگی خوانده می شود ،  هرقدر توجه مردم را به خود بیشتر می بیند خود را از خدا دورتر احساس می کند . تا آخر که او به کشفی مهم می رسد و از ریا به اخلاص می رسد.
سیر تحول پدرسرگی در عین عمیق بودن جذابیت خاصی دارد و ضرباهنگ داستان کند نمی شود. 
تولستوی در این کتاب رهبانیت را نقد می کند و معتقد است خدا را  نه در غار و خلوت ،  بلکه در خدمت به مردم باید جست.
شعری ست منسوب به شیخ بهایی که در انتسابش به ایشان تردید بسیار هست اما با پدرسرگی تولستوی قرابت معنایی بسیار دارد :
 همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه ، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیّک ، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد ، همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی ، همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن
«بخدا که هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد
که به روی نا امیدی ، در بسته باز کردن»
        
(0/1000)

نظرات

👏🏻👏🏻👏🏻