یادداشت سارا مستغاثی

                به قول یک نفر ریک ریردان تجربه ی خوبی است. بله تجربه ی خوبی است. کلی با این کتاب خندیدم و به خصوص نثر نویسنده از زبان سادی را خیلی دوست  داشتم.
این مجموعه خیلی زیاد به پرسی جکسون شباهت دارد. یعنی اصلا انگار نسخه ی مصری شده ی پرسیِ یونانی است. البته چند سال پیش به این نتیجه رسیدم که خیلی از نویسنده ها نمی توانند از کتاب های قبلیشان جدا شوند. حتی سیر داستان هم کاملا مشابه پرسی است. شخصیت کارتر تا حد زیادی مانند پرسی رفتار می کند و مانند پرسی که به دنبال مادر ربوده شده اش می رود، در پی پدر ربوده شده اش توسط سِت است. حتی آن صحنه ی دیدار سادی و کارتر با تحوت هم مانند ملاقات پرسی با هرمس درآمده (بگذریم از شباهت تحوت با هرمس) و هرم سرخ هم مانند "دزد آذرخش" (یا شاید هم "دریای هیولا"؟ یادم نیست:|) تمام می شود. کسی که از اول فکر می کردیم دشمن است، عضوی از خانوادست (در عین شرارت) و در نهایت اتحاد با سِت برای مقابل با کرونوس یا آپوفوس. 
یعنی در واقع می گذریم از شرارت های اهریمنی که عضو خانوادست برای اتحاد در مقابل دشمن بزرگ تر.

یکی از صحنه های جالب هرم سرخ، قسمتی بود که ضیا (؟) داستان پیروزی موسی (ع) بر جادوگران (که منشا قدرشان ایزدان اند) را تعریف می کند و تاکید می کند فقط یک بار کسی توانست جادوگران خانه را شکست دهد.
جالب تر آن که این چند روز که "هرم سرخ" را می خواندم به طور اتفاقی در قرآن به سوره ی طه رسیدم. قسمتی از سوره ی طه که درباره ی مبعوث شدن حضرت موسی است...کفش هایت را درآور و وارد وادی مقدس شو...و بعد هم رفتن به سوی فرعون...
خیلی خوب بود. انگار داشتم یک داستان را از دو طرف می شنیدم از سمت خدا و...:)
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.