یادداشت شراره

شراره

1402/06/29

                داستان جالبی بود...
رابطه بین دو نسل و برداشتشون از هم و عدم درک متقابل...
آدمهای خود بزرگ بین و با اعتماد به نفس تاثیر کوتاه مدت دارن روی آدمهای دور و برشون...
به نظرم آدمهای بی چهارچوب ترسناکن...ممکنه آدم خوب هم بینشون باشه اما کسی که به هیچ چیز پایبند نیست قابل اعتماد هم نیست...
اینکه به نسل قبل بگی از کار افتاده کوته فکرانه و احمقانست هر چی تجربه آدم بیشتر میشه به درک بهتری از زندگی میرسه و فکر میکنم هنوز هم کسایی که همه چیز را نفی میکنن و بی چهارچوبن فکر میکنن برتری دارن بر دیگران و روشن فکرن...

چند جمله از کتاب: 

چرا وقتی از یک منظره قشنگ،مصاحبتی لذت بخش یا قطعه موسیقی زیبایی لذت میبریم حس میکنیم اینا گوشه‌ای از سعادت بزرگ دور و دست نیافتنیه چرا هیچ وقت فکر نمیکنیم شاید خوشبختی همینیه که نصیبمون شده 

خوشبختی جاییه که ما نیستیم 

مرگ شوخیه کهنه‌ایه اما برای همه تازگی داره
        
(0/1000)

نظرات

عالی نوشتین.
ممنون.