یادداشت عینکی خوش‌قلب

                جسیکا دخترکی دونده است که طی حادثه‌ای پای راستش را از دست داده. حالا زندگی بدون پایِ راست، برای کسی که دویدن اصلی‌ترین دلیل زندگی‌اش است احتمالا مصداق خوبی برای این جمله آغازین کتاب باشید «زندگی‌ام به آخر خط رسیده!». اگر با بدبینی نگاه کنیم باید تا پایان کتاب با داستانی دردناک رو‌به‌رو باشیم، اما ورود دوستان و هم‌تیمی‌های جسیکا فضا را تغییر می‌دهد. حالا قرار است دنیا برای جسیکا تبدیل به جای بهتری شود. آن هم با تلاش‌های بی‌وقفه‌ی بهترین دوستانش.
«رویای دویدن» یکی از رمان‌هایی بود که در انفجار انتشاراتی این سال‌ها منتشر شد. در انتهای نوجوانی تقریبا تمامی کتاب‌های منتشر شده در حوزه¬ی نوجوان را خوانده‌بودم؛ اما در آستانه‌ی 22 سالگی متوجه شدم آنچه از کتاب نوجوان خوانده‌ام دیگر فقط قسمت کوچکی از این بازار نشر عظیم است. این کتاب هم یکی از همان مواردی بود که نوجوان‌های اطرافم خوانده بودند و زیاد در موردش صحبت می¬کردند. از آن کتاب‌هایی که در مورد نوجوانی دچار مشکل است که یاد می‌گیرد چطور با این موضوع کنار بیاید. «ته کلاس ردیف آخر صندلی آخر» و «35 کیلو امیدواری» تنها کتاب‌هایی با این موضوع بودند که در نوجوانی¬ام خوانده بودم.
درست نیست اگر بگویم این کتاب یکی از بهترین کتاب‌های این موضوع است، چون همین الان می‌توانم چند مورد بهتر از آن را نام ببرم، اگر بزرگسال هستید یا نه اگر می‌خواهید برای اولین بار چنین دست کتاب‌هایی را تجربه کنید «رویای دویدن» شاید شروع خوبی نباشد. اما اگر بعد از خواندن چند کتاب در همین موضوع به این ژانر علاقه‌مند شده‌اید خب رویای دویدن پیشنهاد خوبی است. فضای شاد و مهربانی دارد و شما را در ماجرایی درگیر می‌کند که مثل خیلی دیگر از مسائل زندگی به نظر لاینحل می‌آید و مثل خیلی دیگر از کتاب‌های نوجوان این ویژگی را دارد که شما را نهایتا با حسی خوب و امیدوارکننده تنها می‌گذارد.
        
(0/1000)

نظرات

سلام بر شما. ممکنه اسم اون چند مورد بهتری که گفتید رو بگید؟ ممنون میشم🌷
داستان در رابطه با دختر دونده ای هست که یکی از پاهایش را در یک تصادف از دست داده است. یک عدم تعادل فوق العاده!!!!دختری که تمام نگرانی ها، خوشحالی ها ، هدف ها و ... هایش به دویدن ختم می شود ، قطعا نمی تواند تا مدت ها با این مسئله کنار بیاید . ولی شاید بتواند حس تازیانه های بادبر روی صورتش را هنگام دویدن به شخص دیگری که مانند خودش توانایی دویدن را ندارد القا کند. گره گشایی داستان شاید بتونم بگم ته بندی شده بود !!!! ولی باز هم لطیــف و روح نواز بود :)))))))