یادداشت پیمان قیصری

                داستان پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید یه تم فلسفی و اخلاقی داره خیلی روانه و میشه توی یکی دو روز خوندش. داستان از این قراره که یه پیرمرد به اسم ادی که از سربازان قدیمی هست در شهربازی ای کار میکنه و مشغول تعمیر وسایل بازی هست و پیش خودش زندگی ناامید کننده ای داشته تا اینکه در روز تولدش وقتی داره سعی میکنه دختربچه ای رو که دچار حادثه در شهربازی شده نجات بده جونش رو از دست میده. بعد از این اتفاق جایی انگار دوباره به هوش میاد و به ترتیب پنج نفر رو ملاقات میکنه و اونها از رمز و راز زندگیش براش حرف میزنن و اینکه هیچ چیز دقیقا اون جوری که به نظر میاد نیست. یه نظرم بیشترین حرفش تاثیر زندگی هر شخص و اعمال اون بر زندگی بقیه هست هرچقدر هم اون کارها کوچیک و پیش پا افتاده از نظر ما باشه
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.