یادداشت آتنا ثنائی فرد
مجموعهی سه داستان از ترومن کاپوتی به ضمیمهی مصاحبه با نویسنده :) عجب داستانهای فوقالعادهای! شخصیت اصلی همهشون یهجورایی کودکیِ خود کاپوتی بود. ماجراهای ترومن کاپوتی هشت ساله و دوست صمیمیش، یک پیردختر شصتسالهی مهربونِ عجیبوغریب... وجه اشتراک هر دوشون، احساسات پاک و قشنگشون بود. حالوهوای همهی داستانها رو خیلی دوست داشتم. خالصانه و زیبا بودن و روندِ آروم و ملایمی داشتن. حس خوندنشون مثل حس گرمای شومینه توی یک روز خیلی سرد زمستونی بود. این داستانها احساساتم رو حسابی غلغلک دادن... ایدهی کلی این کتاب تا حد خیلی زیادی شبیه رمان «چنگ چمنزار» از همین نویسنده بود. اما خب داستانهای این کتاب رو خیلی بیشتر دوست داشتم. و ترجمه هم بهنظرم واقعاً خوب بود. کل کتاب رو توی دو روز خوندم (۹۶ صفحه بیشتر نیست.) خلاصه که، از اون کتابهای ناشناختهی محشر بود :)) (کلاً ۴۴۰ تا نسخه ازش چاپ شده و هنوزم کامل فروش نرفته!)
19
(0/1000)
نظرات
از نویسندههای مورعلاقهمه :)) صبحانه در تیفانی قشنگه، ولی خب کارهای بهتر هم داره. من خودم اولین کاری که ازش خوندم «تابوتهای دستساز» بود. بهنظرم اگه صبحانه در تیفانی رو خوندید، حتماً این کتاب رو هم بعدش بخونید. کتاب نسبتاً کوتاهی هم هست. اما در کل میشه گفت نویسندهایه که سبکش توی هر اثرش یهجورایی خیلی متفاوته و برای همین، ممکنه یه کتابش رو خیلی دوست داشته باشید و یه کتابش رو اصلاً. اما چیزی که توی همهی آثارش (دستکم از نظر من) هست، قدرت قلمشه. قدرت به تصویر کشیدن شخصیتهای زنده و فضاسازی خیلی خوب...
1
محدثه سلمانی
1402/12/23
1