یادداشت عینکی خوشقلب
1403/11/29
کسی به من گفت که زنان کوچک ادامه دارد؟ یا خودم به صورت اتفاقی فهمیدم که "مردان کوچک" ادامهی آن است؟ در هر صورت کتاب را با فاصلهی نزدیکی از "دشمن عزیز" خواندم و رویای مدیر یک پرورشگاه بودن در ذهنم نقش بست! مدیر یک پرورشگاه مثل جو در این کتاب، مدیر یک پرورشگاه مثل سال مکبراید در دشمن عزیز. مردان کوچک در حقیقت سومین جلد از مجموعهی "زنان کوچک" است. جلد اول زنان کوچک، جلد دوم همسران خوب، جلد سوم "مردان کوچک" و جلد چهارم "پسران جو" است. خیلی طول کشید تا متوجه این ترتیب بشوم و آن زمان نسخهای از همسران خوب در دسترس نبود و تابحال نسخهای از پسران جو هم ندیدم و گاهی فکر میکنم شاید وجود چنین کتابی صرفاً توهم من است. به هر صورت من شروع به خواندن مردان کوچک کردم در حالی که یک جلد قبل آن را نخوانده بودم و حتی نمیدانستم وجود دارد. در کمال تعجب جو با لاری ازدواج نکرده بود و همسرش یک مرد غریبه بود و از آن عجیبتر یک پرورشگاه مخصوص پسربچهها داشت. در ابتدای قصه کمی شوکه شدم اما بعد از کنار آمدن با این شوک از روند داستان لذت بردم. مردان کوچک کتاب کمحجمی است و در همین حجم کم ماجراهای پسرهای پرورشگاه جو و تلاش او و همسرش برای تربیت این بچهها را روایت میکند. هم شیطنت بچهها جالب است همه تلاش و کشمش جو برای حل مشکلات توجه مخاطب را جلب میکند. و جدای همهی اینها، ملاقات با یک دوست قدیمی، یعنی جو مارچ که حالا دیگر بزرگسال شده، شگفتانگیز است.
(0/1000)
نظرات
1403/12/2
بعد خواندن زنان کوچک انقدر درگیر داستان بودم و شیفتهش [از اون کتابا که پایانش بد نبود ولی من صرفا به خاطر اینکه تموم شده براش گریه میکردم] که یادمه یه روز از صبح تا ظهر همه خانواده رو توی انقلاب دربه در کردم که واسم همسران خوب رو پیدا کنن و نمیدونم چرا برعکس مردان کوچک انقدر سخت گیر میومد؛ در نهایت یه نسخه ی قدیمی و دست دو نصیب ما شد که اون روزا رو قشنگ تر کرد و خیلی ذوق مرگ بودم از یافت کردنش🙂↔️ ولی پسران جو...همیشه یه نقطه ی تاریکه که واقعا بعضی وقتا فکر میکنم شاید واقعا وجود نداره!
3
0
1403/12/3
عهههه نمیدونستم این نشر منتشرش کرده و بله؛ به امید روزی که پسران جو رو پیدا کنیم🙂↔️🎀 @einakikhoshghalb
1
عینکی خوشقلب
1403/12/3
1