بریده کتابهای زهرا حق شناسزهرا حق شناسدیروزبازگشت به رام اللهمريد برغوثي3.84صفحۀ 173این قدس آسمانی همیشه زنده خواهد ماند ولی زندگی ما در آن محکوم به زوال است.00زهرا حق شناس3 روز پیشبازگشت به رام اللهمريد برغوثي3.84صفحۀ 109و یاد گرفتیم که عادت کنیم؛ مانند کسی که سوار تاب شده و مجبور است به حرکت تاب در دو جهت مختلف عادت کند. چرخ زندگی هرگز انسان را فراتر از دو طرف خود نمیبرد: تراژدی و کمدی. جهان همچنان درحال چرخش است.02زهرا حق شناس1403/02/16بازگشت به رام اللهمريد برغوثي3.84صفحۀ 11اشغال نسل هایی از فلسطینیان را به وجود آورد که باید عاشق معشوقه ای ناشناخته، دورافتاده، محاصره شده با نگهبانان، حصارها، کلاهک های هسته ای و گرفتار شده در وحشتی آرام باشند.:)00زهرا حق شناس1403/02/09بازرسنیکلای واسیلیویچ گوگول4.110صفحۀ 1702زهرا حق شناس1403/01/19دختری که ماه را نوشید!کلی بارنهیل3.865صفحۀ 81کم طاقتی مال موجودات کوچیکه، مثل کک، قورباغه و کرم میوه. عزیزم تو خیلی بزرگ تر از کرم میوه هستی01زهرا حق شناس1403/01/16پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.2100صفحۀ 97اسب گفت: ما چیزی درمورد فردا نمیدونیم، تنها چیزی که لازمه بدونیم اینه که همدیگه رو دوست داریم.04زهرا حق شناس1403/01/16پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.2100صفحۀ 34یکی از بزرگ ترین آزادی های ما اینه که انتخاب میکنیم چطور به چیز های مختلف واکنش نشون بدیم.03زهرا حق شناس1403/01/14جمعها و حاصل جمعهاعلی صفایی حائری4.66صفحۀ 54گاهی عشق، عامل وحدت میشود، مخصوصا عشق به حق؛ یعنی عشقی که ادامه دارد و شکسته نمیشود، این رشته انفصام ندارد و باز نمیشود و پراکندگی ها را جمع میکند.14زهرا حق شناس1403/01/14جمعها و حاصل جمعهاعلی صفایی حائری4.66صفحۀ 19ما درست مساوی با چیزی هستیم که خوشحالمان میکند و رنجمان میدهد.02زهرا حق شناس1403/01/12قلب سگیمیخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف3.841صفحۀ 24چشم هواسنج است. همه چیز در چشم معلوم است: معلوم است چه کسی روحش سرشار از گرماست، چه کسی ممکن است بیخود بیجهت با نوک چکمه اش لگد بزند به دنده تو و چه کسی خودش از همه میترسد135
بریده کتابهای زهرا حق شناسزهرا حق شناسدیروزبازگشت به رام اللهمريد برغوثي3.84صفحۀ 173این قدس آسمانی همیشه زنده خواهد ماند ولی زندگی ما در آن محکوم به زوال است.00زهرا حق شناس3 روز پیشبازگشت به رام اللهمريد برغوثي3.84صفحۀ 109و یاد گرفتیم که عادت کنیم؛ مانند کسی که سوار تاب شده و مجبور است به حرکت تاب در دو جهت مختلف عادت کند. چرخ زندگی هرگز انسان را فراتر از دو طرف خود نمیبرد: تراژدی و کمدی. جهان همچنان درحال چرخش است.02زهرا حق شناس1403/02/16بازگشت به رام اللهمريد برغوثي3.84صفحۀ 11اشغال نسل هایی از فلسطینیان را به وجود آورد که باید عاشق معشوقه ای ناشناخته، دورافتاده، محاصره شده با نگهبانان، حصارها، کلاهک های هسته ای و گرفتار شده در وحشتی آرام باشند.:)00زهرا حق شناس1403/02/09بازرسنیکلای واسیلیویچ گوگول4.110صفحۀ 1702زهرا حق شناس1403/01/19دختری که ماه را نوشید!کلی بارنهیل3.865صفحۀ 81کم طاقتی مال موجودات کوچیکه، مثل کک، قورباغه و کرم میوه. عزیزم تو خیلی بزرگ تر از کرم میوه هستی01زهرا حق شناس1403/01/16پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.2100صفحۀ 97اسب گفت: ما چیزی درمورد فردا نمیدونیم، تنها چیزی که لازمه بدونیم اینه که همدیگه رو دوست داریم.04زهرا حق شناس1403/01/16پسرک، موش کور، روباه و اسبچارلی مکیسی4.2100صفحۀ 34یکی از بزرگ ترین آزادی های ما اینه که انتخاب میکنیم چطور به چیز های مختلف واکنش نشون بدیم.03زهرا حق شناس1403/01/14جمعها و حاصل جمعهاعلی صفایی حائری4.66صفحۀ 54گاهی عشق، عامل وحدت میشود، مخصوصا عشق به حق؛ یعنی عشقی که ادامه دارد و شکسته نمیشود، این رشته انفصام ندارد و باز نمیشود و پراکندگی ها را جمع میکند.14زهرا حق شناس1403/01/14جمعها و حاصل جمعهاعلی صفایی حائری4.66صفحۀ 19ما درست مساوی با چیزی هستیم که خوشحالمان میکند و رنجمان میدهد.02زهرا حق شناس1403/01/12قلب سگیمیخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف3.841صفحۀ 24چشم هواسنج است. همه چیز در چشم معلوم است: معلوم است چه کسی روحش سرشار از گرماست، چه کسی ممکن است بیخود بیجهت با نوک چکمه اش لگد بزند به دنده تو و چه کسی خودش از همه میترسد135