بریده کتابهای روح اله رحمتی نیا روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 111 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 90 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 48 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 45 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 35 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/20 زلال لیلا محمدی 4.8 2 صفحۀ 99 یاد خاطرهای افتاد؛ دبیر هنر از آنها خواسته بود با سلیقه خودشان هرچه دوست دارند نقاشی کنند. سید رضا با مداد و خطکش تصویر پل دزفول را کشید. نقاشی سیاه و سفید قشنگی شده بود. معلم هنر به محض دیدن نقاشی، با تند و خشونت کشیدهای به صورت سیدرضا زد و نقاشی را هم پاره کرد: چرا از خطکش استفاده کردی؟ سید رضا با بغض اعتراض کرد: میتونستین اول بگین که نباید از خطکش استفاده کنیم! ... بلند شد از جیب شلوارش تسبیح سبز دانه ریزش را برداشت، شروع به استغفار به نیت معلم هنر پایه اول راهنمایی کرد. قلبی که پر از لطافت و پاکی یاد امام مهدی بود، نمیتوانست همزمان پذیرای سنگینی و پلشتی کینه و کدورتی باشد. 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/19 زلال لیلا محمدی 4.8 2 صفحۀ 231 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/19 زلال لیلا محمدی 4.8 2 صفحۀ 148 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/10 پرواز بر فراز ویوودینا محمود اکبرزاده 4.1 4 صفحۀ 50 ببین اریک! اینها که میگم یادت نره. به هر کجای دنیا که رفتی باید هر روز -و حتی اگر لازم بود- هر ساعت حرفهای منو پیش خودت تکرار کنی تا یادت نره. چون شاید من و تو دیگه همدیگرو نبینیم که من این حرفها رو برات بزنم. پس خوب گوشاتو باز کن. پسرم! اینجا وطن ماست. همین جا که الان من و تو وایسادیم، همین جایی که تو به دنیا اومدی و بزرگ شدی. اینجا وطن ماست. اگه یه روز صربها اینجا رو گرفتن، یا هر کس دیگهای - در هر کجای دنیا که بودی- یادت باشه اینجا وطن ماست. یادت باشه که من و تو و مامان و پدربزرگ و مادربزرگ و همه مسلمانیم. مسلمان و همهمون اهل بوسنی هستیم. شهرمون «سارایوو»ست. فهمیدی؟ یادت باشه که ما چون مسلمانیم دارن این بلا رو سرمون میارن و از خاکمون بیرونمون میکنن و خونههامون رو آتیش میزنن و دوستانمون رو میکشن. فهمیدی اریک؟ پس یادت باشه، اینجا وطن ماست و ما همه مسلمانیم 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/9/10 پرواز بر فراز ویوودینا محمود اکبرزاده 4.1 4 صفحۀ 240 جنگ مسلمانها با صربها به خیلی سال قبل برمیگردد. اوایل این جنگ یک جنگ طایفهای بود. در حقیقت از همان زمان که تعداد مسلمانها در یوگسلاوی سابق زیاد شد، مسلمانکشی هم زیاد شد. اما موقع حکومت کمونیسم نه تنها مسلمانها، که هیچ قومی نمیتوانست ادعای استقلال کند. اما همین که پرچم سرخ به آتش کشیده شد، جمهوریهای یوگسلاوی سابق اعلام استقلال کردند اما همین که نوبت بوسنی و هرزگوین رسید، صربها شمشیرهایشان را از غلاف بیرون کشیدند… البته نمیگفتند که با استقلال مسلمانان مخالفیم. لااقل ظاهر را حفظ میکردند. اما انگار اربابانشان دستور داشتند به هر قیمتی شده، جلو به وجود آمدن یک کشور مسلمان در قلب اروپا را بگیرند. این بود که به بهانهی داشتن تعداد زیادی کارخانجات نظامی و حضور صدهزار نیروی ارتشی در بوسنی و هرزگوین، گفتند به هیچ وجه مرکز مسلمانان را ترک نخواهند کرد و از همان روز جنگ شروع شد. جنگ که نه، نسلکشی. 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 فرار از دیوار برلین: روایت تلاش ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی میلاد خان میرزایی 3.0 1 صفحۀ 91 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 فرار از دیوار برلین: روایت تلاش ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی میلاد خان میرزایی 3.0 1 صفحۀ 89 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 فرار از دیوار برلین: روایت تلاش ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی میلاد خان میرزایی 3.0 1 صفحۀ 77 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 فرار از دیوار برلین: روایت تلاش ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی میلاد خان میرزایی 3.0 1 صفحۀ 75 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 یک چمدان خاطره سولماز اصل دینی 0.5 1 صفحۀ 47 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 یک چمدان خاطره سولماز اصل دینی 0.5 1 صفحۀ 28 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/12 سر بر خاک دهکده: روایت یک نویسنده از راهپیمایی اربعین به همراه چهار محافظش! فائضه حدادی 4.2 45 صفحۀ 85 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/11 سر بر خاک دهکده: روایت یک نویسنده از راهپیمایی اربعین به همراه چهار محافظش! فائضه حدادی 4.2 45 صفحۀ 11 من اربعین را از جای خالی امام حسین در سوییس گرفتم. 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/5 پروانه ای که سوخت: روایتی داستانی از زندگی شهیدمجتبی نواب صفوی سارا عرفانی 4.0 7 صفحۀ 85 به ملک حسین پادشاه اردن گفتم ای پسر عمو، اگر شده، روی پشت بام خونههای مردم خودتون گندم به بکارید و رفع احتیاج کنید؛ اما از بیگانگان رفع احتیاج نکنید. این خیلی بهتر از اونه که دست گدایی و احتیاج به سوی دشمنان اسلام دراز کنی. بعداً شنیدم روزنامههای عربی نوشتند شاه حسین چنان تحت تاثیر حرفهای نواب صفوی قرار گرفته که دیگه سوار ماشین شخصییاش که ساخته انگلستان بوده، نشده و اون رو فروخته. 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/5 پروانه ای که سوخت: روایتی داستانی از زندگی شهیدمجتبی نواب صفوی سارا عرفانی 4.0 7 صفحۀ 50 وقتی حرف میزد، دستهایش را با قدرت تکان میداد و کوبنده و قاطع سخنرانی میکرد. برای همین، حرفهایش بر روح و جان مردم تاثیر میگذاشت. وقتی حرفهایش تمام شد، مردم سرشار از خشم و نفرت از اسرائیل بودند و میخواستند هر طور شده، به مردم فلسطین کمک کنند. این افراد، در چند محل مشخص شده، برای رفتن به فلسطین ثبت نام کردند. شمار آنها بیشتر از ۵ هزار نفر بود. 0 0
بریده کتابهای روح اله رحمتی نیا روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 111 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 90 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 48 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 45 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/24 جان بها سیدمصطفی موسوی 3.5 48 صفحۀ 35 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/20 زلال لیلا محمدی 4.8 2 صفحۀ 99 یاد خاطرهای افتاد؛ دبیر هنر از آنها خواسته بود با سلیقه خودشان هرچه دوست دارند نقاشی کنند. سید رضا با مداد و خطکش تصویر پل دزفول را کشید. نقاشی سیاه و سفید قشنگی شده بود. معلم هنر به محض دیدن نقاشی، با تند و خشونت کشیدهای به صورت سیدرضا زد و نقاشی را هم پاره کرد: چرا از خطکش استفاده کردی؟ سید رضا با بغض اعتراض کرد: میتونستین اول بگین که نباید از خطکش استفاده کنیم! ... بلند شد از جیب شلوارش تسبیح سبز دانه ریزش را برداشت، شروع به استغفار به نیت معلم هنر پایه اول راهنمایی کرد. قلبی که پر از لطافت و پاکی یاد امام مهدی بود، نمیتوانست همزمان پذیرای سنگینی و پلشتی کینه و کدورتی باشد. 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/19 زلال لیلا محمدی 4.8 2 صفحۀ 231 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/19 زلال لیلا محمدی 4.8 2 صفحۀ 148 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/9/10 پرواز بر فراز ویوودینا محمود اکبرزاده 4.1 4 صفحۀ 50 ببین اریک! اینها که میگم یادت نره. به هر کجای دنیا که رفتی باید هر روز -و حتی اگر لازم بود- هر ساعت حرفهای منو پیش خودت تکرار کنی تا یادت نره. چون شاید من و تو دیگه همدیگرو نبینیم که من این حرفها رو برات بزنم. پس خوب گوشاتو باز کن. پسرم! اینجا وطن ماست. همین جا که الان من و تو وایسادیم، همین جایی که تو به دنیا اومدی و بزرگ شدی. اینجا وطن ماست. اگه یه روز صربها اینجا رو گرفتن، یا هر کس دیگهای - در هر کجای دنیا که بودی- یادت باشه اینجا وطن ماست. یادت باشه که من و تو و مامان و پدربزرگ و مادربزرگ و همه مسلمانیم. مسلمان و همهمون اهل بوسنی هستیم. شهرمون «سارایوو»ست. فهمیدی؟ یادت باشه که ما چون مسلمانیم دارن این بلا رو سرمون میارن و از خاکمون بیرونمون میکنن و خونههامون رو آتیش میزنن و دوستانمون رو میکشن. فهمیدی اریک؟ پس یادت باشه، اینجا وطن ماست و ما همه مسلمانیم 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/9/10 پرواز بر فراز ویوودینا محمود اکبرزاده 4.1 4 صفحۀ 240 جنگ مسلمانها با صربها به خیلی سال قبل برمیگردد. اوایل این جنگ یک جنگ طایفهای بود. در حقیقت از همان زمان که تعداد مسلمانها در یوگسلاوی سابق زیاد شد، مسلمانکشی هم زیاد شد. اما موقع حکومت کمونیسم نه تنها مسلمانها، که هیچ قومی نمیتوانست ادعای استقلال کند. اما همین که پرچم سرخ به آتش کشیده شد، جمهوریهای یوگسلاوی سابق اعلام استقلال کردند اما همین که نوبت بوسنی و هرزگوین رسید، صربها شمشیرهایشان را از غلاف بیرون کشیدند… البته نمیگفتند که با استقلال مسلمانان مخالفیم. لااقل ظاهر را حفظ میکردند. اما انگار اربابانشان دستور داشتند به هر قیمتی شده، جلو به وجود آمدن یک کشور مسلمان در قلب اروپا را بگیرند. این بود که به بهانهی داشتن تعداد زیادی کارخانجات نظامی و حضور صدهزار نیروی ارتشی در بوسنی و هرزگوین، گفتند به هیچ وجه مرکز مسلمانان را ترک نخواهند کرد و از همان روز جنگ شروع شد. جنگ که نه، نسلکشی. 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 فرار از دیوار برلین: روایت تلاش ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی میلاد خان میرزایی 3.0 1 صفحۀ 91 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 فرار از دیوار برلین: روایت تلاش ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی میلاد خان میرزایی 3.0 1 صفحۀ 89 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 فرار از دیوار برلین: روایت تلاش ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی میلاد خان میرزایی 3.0 1 صفحۀ 77 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 فرار از دیوار برلین: روایت تلاش ها برای عبور از دیوار برلین و فرار از آلمان شرقی میلاد خان میرزایی 3.0 1 صفحۀ 75 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 یک چمدان خاطره سولماز اصل دینی 0.5 1 صفحۀ 47 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/25 یک چمدان خاطره سولماز اصل دینی 0.5 1 صفحۀ 28 0 1 روح اله رحمتی نیا 1403/8/12 سر بر خاک دهکده: روایت یک نویسنده از راهپیمایی اربعین به همراه چهار محافظش! فائضه حدادی 4.2 45 صفحۀ 85 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/11 سر بر خاک دهکده: روایت یک نویسنده از راهپیمایی اربعین به همراه چهار محافظش! فائضه حدادی 4.2 45 صفحۀ 11 من اربعین را از جای خالی امام حسین در سوییس گرفتم. 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/5 پروانه ای که سوخت: روایتی داستانی از زندگی شهیدمجتبی نواب صفوی سارا عرفانی 4.0 7 صفحۀ 85 به ملک حسین پادشاه اردن گفتم ای پسر عمو، اگر شده، روی پشت بام خونههای مردم خودتون گندم به بکارید و رفع احتیاج کنید؛ اما از بیگانگان رفع احتیاج نکنید. این خیلی بهتر از اونه که دست گدایی و احتیاج به سوی دشمنان اسلام دراز کنی. بعداً شنیدم روزنامههای عربی نوشتند شاه حسین چنان تحت تاثیر حرفهای نواب صفوی قرار گرفته که دیگه سوار ماشین شخصییاش که ساخته انگلستان بوده، نشده و اون رو فروخته. 0 0 روح اله رحمتی نیا 1403/8/5 پروانه ای که سوخت: روایتی داستانی از زندگی شهیدمجتبی نواب صفوی سارا عرفانی 4.0 7 صفحۀ 50 وقتی حرف میزد، دستهایش را با قدرت تکان میداد و کوبنده و قاطع سخنرانی میکرد. برای همین، حرفهایش بر روح و جان مردم تاثیر میگذاشت. وقتی حرفهایش تمام شد، مردم سرشار از خشم و نفرت از اسرائیل بودند و میخواستند هر طور شده، به مردم فلسطین کمک کنند. این افراد، در چند محل مشخص شده، برای رفتن به فلسطین ثبت نام کردند. شمار آنها بیشتر از ۵ هزار نفر بود. 0 0