بریدهای از کتاب قرآن کریم: ترجمه خواندنی قرآن به روش تفسیری و پیام رسان برای نوجوانان و جوانان اثر محمدمهدی باقری
1403/5/22
صفحۀ 560
ماجرای زیر رو بخونید تا براتون بگم: 🟣 گاهی که پیامبر نزد زینب بنت جحش (یکى از همسرانش) مىرفت، زینب او را نگاه مىداشت و از عسلى که تهیه کرده بود خدمت پیامبر مىآورد. این ماجرا به گوش عایشه رسید. بر او گران آمد. برای همین با حفصه (یکى دیگر از همسران پیامبر) قرار گذاشت هر وقت پیامبر نزد یکى از آنها رفت، بگویند آیا صمغ مغافیر خورده؟! مغافیر، صمغى بود که یکى از درختان حجاز به نام عُرفُط تراوش مى کرد و بوى بدی داشت. پیامبر هم مقیّد بود که نه تنها هرگز بوى بدی از دهان یا لباسش شنیده نشود بلکه همیشه خوشبو و معطر باشد! به این ترتیب، روزى پیامبر نزد حفصه رفت و او این سخن را به پیامبر گفت. حضرت فرمود: من مغافیر نخوردهام، بلکه عسلى نزد زینب بنت جحش نوشیدم. سوگند یاد مى کنم که دیگر از آن عسل ننوشم (نکند زنبور آن عسل احتمالاً روی مغافیر نشسته باشد) ولى، این سخن را به کسى مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و بگویند: چرا پیامبر غذاى حلالى را بر خود تحریم کرده؟ و یا از کار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت کنند، و یا به گوش زینب برسد و دلش بشکند). اما حفصه این راز را افشا کرد و بعداً معلوم شد اصل این قضیه توطئهاى بیش نبوده است. پیامبر سخت ناراحت شد. بعد آیات اول تا پنجم سوره تحریم نازل گشت و ماجرا را چنان پایان داد که دیگر این گونه کارها در درون خانه پیامبر تکرار نشود. (برگرفته از تفسیر نمونه) 🔴 حالا آیات (یا معنیهاش) رو بخونید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ ۖ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ(۱ ) پیامبر! چرا برای جلب رضایت همسرانت چیزی را که خدا برایت حلال کرده، با قسمخوردن حرام میکنی؟! خدا آمرزندۀ مهربان است. قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ ۚ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ ۖ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ(٢) خدا شکستن قسمهایتان را در چنین مواقعی، بهشرط پرداخت جریمه، اجازه داده است؛ آخر، او همهکارۀ شماست و اوست دانای کاردرست. وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ ۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَٰذَا ۖ قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ(٣) ماجرا این بود: پیامبر رازی را به یکی از همسرانش گفت؛ اما وقتی آن زن با گفتن به هَوویش، فاشش کرد و خدا پیامبر را از این افشاگری باخبر کرد، پیامبر خطای زنش را سربسته به خودِ او گوشزد کرد. وقتی از این کارش باخبرش کرد، آن زن پرسید: «این را چه کسی به تو خبر داد؟» گفت: «همان دانای آگاه، باخبرم کرد.» 🟡 تازه خدا به همین بسنده نمیکنه و تمام قد پشت پیامبر درمیاد: إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ۖ وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ(٤) .اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه کنید، بهسود خودتان است؛ چونکه دلهایتان واقعاً رنگ غیرخدایی گرفته! اگر هم علیه پیامبر همدست شوید، کاری از پیش نمیبرید؛ زیرا خدا و جبرئیل و شایستهترین مؤمن، یعنی علی، یاور اویند. تازه، فرشتگان هم پشتیبان اویند. قشنگ لشکرکشی کردهها: خودم و جبرئیلم و صالحالمومنینم که علی باشه و فرشتههای دیگه همه طرف پیامبریم. 😄 🟢 و بعد هم یه تهدید همراه با تحقیر اساسی نثار اون زنان توطئهگر می کنه: عَسَىٰ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا(٥) اگر پیامبر طلاقتان بدهد، شاید خدا همسرانی بهتر از شما نصیبش بکند: زنانی تسلیم محض خدا، باایمان، گوشبهفرمان شوهر، توبهکار، اهل عبادت، اهل مسجد و جلسههای مذهبی، چه بیوه باشند چه دوشیزه. پیامبر بشم، بلدی خدا بشی؟
ماجرای زیر رو بخونید تا براتون بگم: 🟣 گاهی که پیامبر نزد زینب بنت جحش (یکى از همسرانش) مىرفت، زینب او را نگاه مىداشت و از عسلى که تهیه کرده بود خدمت پیامبر مىآورد. این ماجرا به گوش عایشه رسید. بر او گران آمد. برای همین با حفصه (یکى دیگر از همسران پیامبر) قرار گذاشت هر وقت پیامبر نزد یکى از آنها رفت، بگویند آیا صمغ مغافیر خورده؟! مغافیر، صمغى بود که یکى از درختان حجاز به نام عُرفُط تراوش مى کرد و بوى بدی داشت. پیامبر هم مقیّد بود که نه تنها هرگز بوى بدی از دهان یا لباسش شنیده نشود بلکه همیشه خوشبو و معطر باشد! به این ترتیب، روزى پیامبر نزد حفصه رفت و او این سخن را به پیامبر گفت. حضرت فرمود: من مغافیر نخوردهام، بلکه عسلى نزد زینب بنت جحش نوشیدم. سوگند یاد مى کنم که دیگر از آن عسل ننوشم (نکند زنبور آن عسل احتمالاً روی مغافیر نشسته باشد) ولى، این سخن را به کسى مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و بگویند: چرا پیامبر غذاى حلالى را بر خود تحریم کرده؟ و یا از کار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت کنند، و یا به گوش زینب برسد و دلش بشکند). اما حفصه این راز را افشا کرد و بعداً معلوم شد اصل این قضیه توطئهاى بیش نبوده است. پیامبر سخت ناراحت شد. بعد آیات اول تا پنجم سوره تحریم نازل گشت و ماجرا را چنان پایان داد که دیگر این گونه کارها در درون خانه پیامبر تکرار نشود. (برگرفته از تفسیر نمونه) 🔴 حالا آیات (یا معنیهاش) رو بخونید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ ۖ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ(۱ ) پیامبر! چرا برای جلب رضایت همسرانت چیزی را که خدا برایت حلال کرده، با قسمخوردن حرام میکنی؟! خدا آمرزندۀ مهربان است. قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ ۚ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ ۖ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ(٢) خدا شکستن قسمهایتان را در چنین مواقعی، بهشرط پرداخت جریمه، اجازه داده است؛ آخر، او همهکارۀ شماست و اوست دانای کاردرست. وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ ۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَٰذَا ۖ قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ(٣) ماجرا این بود: پیامبر رازی را به یکی از همسرانش گفت؛ اما وقتی آن زن با گفتن به هَوویش، فاشش کرد و خدا پیامبر را از این افشاگری باخبر کرد، پیامبر خطای زنش را سربسته به خودِ او گوشزد کرد. وقتی از این کارش باخبرش کرد، آن زن پرسید: «این را چه کسی به تو خبر داد؟» گفت: «همان دانای آگاه، باخبرم کرد.» 🟡 تازه خدا به همین بسنده نمیکنه و تمام قد پشت پیامبر درمیاد: إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ۖ وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ(٤) .اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه کنید، بهسود خودتان است؛ چونکه دلهایتان واقعاً رنگ غیرخدایی گرفته! اگر هم علیه پیامبر همدست شوید، کاری از پیش نمیبرید؛ زیرا خدا و جبرئیل و شایستهترین مؤمن، یعنی علی، یاور اویند. تازه، فرشتگان هم پشتیبان اویند. قشنگ لشکرکشی کردهها: خودم و جبرئیلم و صالحالمومنینم که علی باشه و فرشتههای دیگه همه طرف پیامبریم. 😄 🟢 و بعد هم یه تهدید همراه با تحقیر اساسی نثار اون زنان توطئهگر می کنه: عَسَىٰ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا(٥) اگر پیامبر طلاقتان بدهد، شاید خدا همسرانی بهتر از شما نصیبش بکند: زنانی تسلیم محض خدا، باایمان، گوشبهفرمان شوهر، توبهکار، اهل عبادت، اهل مسجد و جلسههای مذهبی، چه بیوه باشند چه دوشیزه. پیامبر بشم، بلدی خدا بشی؟
نظرات
1403/5/23
یاد کلاسای تفسیر کوتاهی که رفتم افتادم..🥲💓 خیلی جالب بود👌 امیدوارم بازم برامون همینقدر شیرین و جذاب آیات رو توضیح بدید😊
1
1403/6/16
درود و خداقوت بسیار جالب و خوب بود. از این بریده های زیبا و توضیحات خواندنی و جالبتون سپاسگزارم. 🌺🙏
1
عطیه عیاردولابی
1403/5/23
2