بریدۀ کتاب

شبیه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 62

حانیه بی‌اختیار هر کلاهی را که برمی‌داشت، برمی‌گرداند و زیر نقابش را نگاه می‌کرد. چشمش دنبال گل قرمز کوچکی بود که مامان به شکل برجسته زیر نقاب همهٔ کلاه‌های بابا گلدوزی می‌کرد. یک جور نشانه که کلاه‌های بابا با هیچ کلاه دیگری در دنیا عوض نشوند و شاید هم یک طور ابراز علاقهٔ خلاقّانه. از مامانِ کم حرفی که اهل بیان احساساتش نبود، این قبیل کارها برمی‌آمد.

حانیه بی‌اختیار هر کلاهی را که برمی‌داشت، برمی‌گرداند و زیر نقابش را نگاه می‌کرد. چشمش دنبال گل قرمز کوچکی بود که مامان به شکل برجسته زیر نقاب همهٔ کلاه‌های بابا گلدوزی می‌کرد. یک جور نشانه که کلاه‌های بابا با هیچ کلاه دیگری در دنیا عوض نشوند و شاید هم یک طور ابراز علاقهٔ خلاقّانه. از مامانِ کم حرفی که اهل بیان احساساتش نبود، این قبیل کارها برمی‌آمد.

16

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.