ـبِلَکْتْـ<: ْْ۪۪۪̽♡
ـبِلَکْتْـ<: ْْ۪۪۪̽♡
@minazargar
1 دنبال شده
1 دنبال کننده
𓆝 𓆟 𓆉 𓆟𓆝
یادداشتها
نمایش همهباشگاهها
این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.
چالشها
بریدههای کتاب
نمایش همهفعالیتها
2 روز پیش
3.4
11
0
2 روز پیش
3.4
11
0
3 روز پیش
3.4
11
0
3 روز پیش
3.9
58
0
3 روز پیش
3.0
0
0
3 روز پیش
3.9
58
0
1403/7/20
0
1403/7/20
0
1403/7/20
0
1403/7/20
0
3.6
20
0
3.6
20
0
3.6
20
0
1403/7/6
3.6
20
0
1403/7/6
3.6
20
0
1403/7/6
این کتاب رو سه سال پیش خریده بودم و بعد از خوندن چند صفحه ولش کردم.تا اینکه بلاخره چند روز پیش خودم رو مجبور به خوندنش کردم. فضای داستان بسیار خفه، تلخ و تاریک بود و با اینکه گناهکار ماجرا فردریک بود و میراندا یه قربانی بیچاره بود اما هرگز نتونستم از میراندا خوشم بیاد.اما گاهی دلم براش میسوخت.دلم برای هر دوشون میسوخت،برای اسارت میراندا و برای تنهایی فردریک که دنبال آدمی بود که پناهگاهش بشود و بتواند به او تکیه کند غافل از اینکه میراندا هم نیاز به پناهگاه داشت. دو آدمی که به دنبال کسی میگردند که به اون تکیه کنند هیچگاه نمیتوانستند تکیهگاه یکدیگر بشوند!گاهی حق رو به فردریک میدادم و گاهی به میراندا.شاید هر دوی آنها حق داشتند. و در آخر داستان جوری به پایان رسید که اصلاً انتظارش را نداشتم؛ تلخ و غم انگیز.(: (این حق میراندا نبود....)
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0
1403/7/6
0
0
1403/7/4
داستان چندان هیجان انگیزی نبود و باید گفت که نویسنده در افشا کردن حقایق عجلهای نداشته و روند آرومی داشت.اما در کل ارزش خوندن رو داشت و میشه گفت از خوندنش لذت بردم<: اما حق سیمون و مایکلینا و موریس و مادرشون این نبود(:همه حقِ داشتن یه زندگی و خانواده سالم و دوستداشتنی رو دارن.«همه»!!!که این شامل حال اوا لیند و برادر و مادرش هم میشد...(:
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0
1403/7/4
0