خیلی کتاب مودبی ست
وقتی دارین کتاب رو میخونید مطمئن باشید مجذوب ادب کتاب خواهید شد و البته مدل ساده توصیفات که خودتون رو هر لحظه توی کتاب تصور خواهید کرد
اما از اینکه هر قسمت از داستان هرسه صفحه یکبار نوشته شده بود ارتباط من رو با داستان کم میکرد ،برای همین به نظر من طول میکشه تا کتاب رو تموم کنی
از قسمت سرخک و جادوگر هم اصلا خوشم نیومد😐
        

                یک کتاب به شدت هیجانی با حدس‌های اشتباه
البته که خوندنش برای من خیلی لذت بخش بود چون خیلی اهل خوندن داستان‌های غیر واقعی نیستم اما از خوندن این کتاب اصلا پشیمون نیستم
قلم نویسنده انقدر روان هست که خودت رو همیشه یک گوشه‌ی داستان تصور میکنی
حتی گوشه‌ی اون لحظه‌ی نفس‌های آخر کنار چشم‌های متعجب سارا
        

                اگه برات سواله که چرا ماجرای هفت اکتبر اتفاق افتاد و مردم غزه حاضر هستن یک جنگ این چنینی رو تحمل کنند حتما این کتاب رو بخون
بعد از خوندن این کتاب تو متوجه میشی که فلسطین چقدر برای همه کشور مهمیه....
        

                کتابش میتونه شروع برای یک مدل نوشتن از زندگی شهدا باشه!
البته که اگر میخوای این کتاب رو بخونی باید به عنوان اولین کتاب این نویسنده بخونی
نویسنده خیلی خیلی درگیر توصیفات،حرف زدن شخصیت اصلی توی ذهن خودش و یه سری جملات تکراری میشه
که امیدوارم برای کتابهای بعدی‌شون تکرار نکنند
        

                🦋

مصطفی مراقب خودت باش ،من تو را برای جنگ با اسرائیل می‌خوام!
                          «سردارقاسم سلیمانی» 

سلام،آقا مصطفی،سرباز روز نهم!
خسته نباشی...............
 انقدر در کتابت دویدی که دلم خواست به این جمله میهمانت کنم!
موقع خواندن کتاب هی برمی‌گشتم و سنت را نگاه می‌کردم باورم نمی‌شد که این همه کار را یک پسر متولد ۶۵انجام داده.
 به عنوان یک مادر چقدر دلم خواست که هم محله‌ای پسرم بودی،چقدر دوست داشتم یکی مثل تو توی مسجد محله‌مون بود و اونوقت خیال خیلی از خانواده‌ها راحت بود!


#سرباز_روز_نهم روایتی واقعی از زندگی یک رزمنده با تمام ابعاد !
دراین کتاب با روایت صادقانه‌ای که از شخصیت شهید شده باعث شده تا الگویی دست نیافتنی دیده نشود و باعث صلاح و اصلاح جامعه شود!



        

                توی این کتاب با یک شهید بزرگ روبرو میشی که متاسفانه  یک نویسندگی اشتباه باعث شده ناشناس بمونه...
باز هم خوندن کتاب خالی از لطف نیست خود شهید بلده چیکار کنه
        

                «من عاشق زنی به تمام معنا زن شده بودم»

چقدر این جمله رو توی این کتاب دوست داشتم.
این کتاب قصه‌ی یک کشور از زبان یک سیاستمداره بدون هیچ توضیح اضافه‌ای.......
کشوری که خودت ساختی و خرابش کردی.....
فقط برام یه سوال پیش اومد چرا باید یک مسلمان در مواجه با یهود قرار بگیره و مسلمان انسان بد این کتاب باشه؟
چرا در آخر کتاب کشور تقدیم به یک روحانی سید شد و نوشته شده بود که آیا ناریا آینده‌ی خوبی خواهد داشت یانه!

قابل تامل بود برام......
        

                کتاب مفهوم خوبی داشت اما از سیر داستانش خوشم نیومد،شاید در این که نوجوان نیستم هم بی‌تاثیر نیست😂که از متنش خوشم نیومد.....
اما پایانش خیلی قشنگ بود،وقتی با این همه تلاش سندباد ویارانش در واقعیت، غرب به خونه‌ها رخنه کرده بود و مردم حتی برای دیدن قهرمانشون هم از خونه‌هاشون بیرون نیومدن تو رو به فکر وادار میکرد!
به اینکه واقعیت همینه متاسفانه!
حتما این کتاب رو بخون،در آخرش اون شوکی که باید رو به ذهنت وارد میکنه!
        

                من اول اصلا دوست نداشتم این کتاب رو بخونم ،نمیدونم چرا ولی کتاب رو برداشتم و خوندم و در تمام کتاب که داشتم با زندگی شهید آشنا میشدم فقط ازش به خاطر اون حسی که نسبت به این کتاب داشتم شرمنده بودم!
چقدر در عین گمنامی بزرگ بوده و چقدر قشنگ شهید شده!
یکی از اتفاقهایی که مطمئنم دوست دارم توی زندگی پس از زندگی ببینم همین ماجرای شهادت مصطفی‌ست مطمئنا
        

                راستش بعد از تموم شدن کتاب  من براشون توی ذهنم یه دو هفته دیگه زندگی کردم به قوماندان یه مرخصی دادم بیاد خونه‌ی جدید و کنار هم زندگی کنن و بعد شهید شد!
چقدر جای عجیبی از زندگی رفت،تازه میخواستن نفس بکشن،تازه میخواستن زندگی کنن
به نظر من دنیا یه دور زندگی به این زن و شوهر مدیونه!
هی منتظر بودم ام‌البنین خسته شه ،اما نشد....

        

                من این اتفاق رو یادمه،یادمه که تلوزیون چجوری صحنه‌هاش رو نشون می‌داد.....
ولی هیچ وقت فکر نمیکردم که زندگی یک نفر از اون آدم‌های اون شب رو قرار باشه بخونم.........
چه لحظه‌های سختی!
        

                چقدر جای این کتاب برای دختران دبیرستانی توی مدارس خالیه‌......
کاش به جای تمام معادلات مسخره‌ی مدرسه یه ساعت در ماه حداقل کتاب متفرقه بخونیم!
این کتاب میتونه برای دختران دبیرستانی راه مشخص کنه!
زینب کمایی چقدر شبیه خیلی از خودمونه توی این سن،دلم میخواست خیلی زودتر بشناسمش!
        

                روایتی از یک زندگی به شدت واقعی با تمام فراز و نشیب‌هاش .....مخصوصا با خانواده‌ی همسر!
روایتی از یک دختر و پسر که به دور از همه‌ی رسم و رسومات دوست داشتن با هم باشن!
به شخصه میتونم به همه‌ی کسایی که توی عقد هستن این کتاب رو پیشنهاد بدم تا بخونن....
        

                ادواردو آنیلی!
ما رو ببخش که نمیتونیم مثل تو پای انتخابمون بمیریم!
ما رو ببخش که وقتی ماشین شرکت شما از کنارمون رد میشه شاید برای لحظه‌ای همه چیز یادمون بره!
گذشتن از نصف نصف نصف اون ثروت دل میخواد !
ما رو ببخش که بلد نیستیم مثل تو قشنگ،باصلابت،محکم و هر کلمه‌ی دیگه‌ای که تو خوب بلدی زندگی کنی رو حتی نقشش رو هم نمیتونیم بازی کنیم!
واقعا قشنگ زندگی کردی!
و قشنگ‌تر از این دنیا رفتی!


اگه درگیر دو دو تا چهار تای زندگیت هستی این کتاب رو بخون،شاید بهت کمک کرد که درست ترین انتخاب رو داشته باشی
        

                من کتابهای  افغان رو خیلی دوست دارم در عین حالی که خیلی از فرهنگشون شبیه ماست تفاوتهای زیادی هم داریم ...
با خوندن کتاب هزار خورشید تابان تو درب یک خانواده‌ی افغان رو میزنی و وارد منزلشون میشی و مینشینی به دیدن زندگیشون.....تمام ظلم‌های یک سری انسان رو به همدیگه میبینی ولی عملا کاری از دستت برنمیاد همینجوری که در واقعیت هست.....
گاهی اوقات نمیخوای اتفاقهای این کتاب رو باور کنی،دوست داری به خودت بگی دروغه!
ولی میدونی که نیست.........
من هنوز نگرانم!
نگران مریم،لیلا،عزیزه،زلمای......
وحتی رشید،امیدوارم زندگی کردن رو یاد بگیرن!